جدیدترین های نوروفیدبک و درمان های نوین علوم شناختی آزارا
توضیحات
محصول : نوروفیدبک ارتقای بالینی
نام: نوروفیدبک ارتقای بالینی
تعداد جلسات: 1 جلسه (45 دقیقه)
گروه هدف: تمامی گروه های سنی از 5 تا 75 سالگی با مشکلات خلقی و روان شناختی.
نوروفیدبک یک سیستم آموزش جامع است که
سبب پیشرفت رشد و تغییر در سلولهای مغز میشود.
این علم بیرون از آزمایشگاه و توسط متخصصین سلامت ایجاد شده است.
نوروفیدبک تکنولوژی است که به روان درمانی، توانبخشی شناخت، عملکرد ضعیف مغز پاسخ می دهد.
کاربرد نوروفیدبک در درمان
افسردگی
اضطراب
اختلال استرس پس از سانحه
اختلات شخصیت
شب ادراری
اعتیاد
اختلالات هیجانی حل نشده
موفقیت آمیز بوده است.
سوالاتی همچون سوالات زیر را از خود بپرسید و اگر جواب بلی است حتما این بسته را انتخاب کنید:
آیا احساس تنهایی می کنید؟
آیا مشکل شب ادراری شما یا کودک شما را آزار می دهد؟
می خواهید تمرکز خود را افزایش دهید؟
استرس شدید دارید و زندگی شما و اطرافیانتان را تحت شعاع قرار داده است؟
فراموشی زیاد دارید و چیزها را فراموش می کنید؟
نیاز به تقویت حافظه دارید؟
در نوروفیدبک هدف ما کمک به بهبود علائم مشکلات بالینی و تسریع روند درمان افراد می باشد.
در صورت لزوم متخصص ما از بیوفیدبک نیز استفاده خواهد کرد.
نوروفیدبک ارتقای بالینی می توان بدون استفاده دارو به شما کمک کند.
این روش عوارض دارو ها را ندارد و در واقع عوارضی تا کنون گزارش نشده است.
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان : مرکز مشاوره خانواده - نوروفیدبک ارتقای بالینی
روش نوروفیدبک در درمان انواع مختلف اختلالات از جمله اضطراب ، افسردگی و بیش فعالی روند رو به رشدی دارد و هر روز تعداد علاقمندان به این روش درمانی افزایش میابد. پژوهشی در ارتباط با درمان افسردگی شدید با نوروفیدبک انجام شده است این پژوهش مطرح میکند که موج الفا در قسمت چپ و راست منطقه پیشانی افراد افسرده تقارن ندارد و یکسان نمیباشد لذا هدف پژوهش مذکور کاهش عدم تقارن موج مغزی الفا در لب پیشانی مغز بوده است. تعداد 9 شرکت کننده در این پژوهش شرکت نمودند که علایم افسردگی انها توسط روانپزشک مورد تایید قر ار گرفته بود و انها مبتلا به افسردگی شدید تشخیص داده شده بودند .30 جلسه درمان در طی 10 هفته برای انها برنامه ریزی شد اجازه داده نشد که این افراد از 6 هفته قبل از شروع درمان با نوروفیدبک هیچ داروی ضد افسردگی استفاده کنند و درمان انها صرفا با نوروفیدبک بود . بعد از اتمام دوره نوروفیدبک نتایج نشان داد که از مجموع 9 نفر ، 4 نفر بهبودی کامل داشتند و یک نفر نیز تاثیرات مثبتی از این درمان داشته است. نتیجه مهم این پژوهش این بوده است که در افرادی که بهبودی کامل صورت گرفته عدم تقارن موج الفا در قسمت راست و چپ پیشانی مغز کاهش یافته است و بیشترین تاثیر مثبت در شرکت کنندگان زن رخ داده است . این پژوهش نشان میدهد که درمان با نوروفیدبک با هدف کاهش عدم تقارن موج الفا در قسمت پیشانی مغز روشی بسیار موثر برای افسردگی شدید میباشد. جزییات بیشتر این پژوهش در لینک زیر قابل مشاهده است.
Neurofeedback As a Treatment for Major Depressive Disorder – A Pilot Study
منبع: مشاورکو: مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - درمان افسردگی شدید با روش نوروفیدبک
امروزه کمتر حوزه و قلمروی از علوم شناختی و رفتاری اعم از رشد، شناخت، روانشناسی زبان، آسیبشناسی روانی، نوروپسیکولوژی و توانبخشی وجود دارد که رگههایی از دیدگاههای ویگوتسکی در آن راه نیافته باشد.
نویسنده : الکس کوزولین
مترجمان : دکتر حبیباللّه قاسمزاده
ناشر : ارجمند
موضوع : روان شناسی هنر، روان شناسی
تعداد صفحات : 376
نوبت چاپ : 1
قطع : رقعی
سال انتشار در ایران :1392/10/09
قیمت : 170,000ریال
ویگوتسکی (1934-1896) که تا 30 سال پیش، تنها در محافل کوچکی از غرب با آثار او آشنا بودند، اینک به عنوان یکی از نظریهپردازان بزرگ قرن بیستم، چهرۀ درخشان علمی و موتسارت روانشناسی تلقی میشود.
امروزه کمتر حوزه و قلمروی از علوم شناختی و رفتاری اعم از رشد، شناخت، روانشناسی زبان، آسیبشناسی روانی، نوروپسیکولوژی و توانبخشی وجود دارد که رگههایی از دیدگاههای ویگوتسکی در آن راه نیافته باشد.
کوزولین روانشناس و روانپزشک برجسته روسی ـ آمریکایی سعی کرده است در این کتاب، تصویری زنده و جامع از آرا و آثار ویگوتسکی در زمان زندگی او، و نیز سیر و تحول اندیشههای او پس از مرگش در سن 38 سالگی، فراهم آورد. علل و زمینههای توجه به آثار ویگوتسکی که مخصوصا در طی سه دهه اخیر شتاب بیشتری گرفته است، به بهترین وجهی در این کتاب، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
این کتاب با ارائه خوانشی جدید از ویگوتسکی، او را در بافت تاریخی ـ فرهنگی و در پیوند با تاریخ و فرهنگ، معرفی میکند و در تمامی سطوح تجزیه و تحلیل، ایجاد ارتباط و گفت و شنود را مهمترین عامل و سازوکار زایش، پردازش و پالایش انگارهها میشمارد
کلید اساسی باهوش بودن: جلوگیری از حواس پرتی
هوش، باهوش بودن و رمز و راز آن، همیشه از موضوعات مورد توجه انسانها بوده است. حالا گروهی از محققین دانشگاه روچستر ادعا می کنند که حداقل یکی از کلیدهای اصلی باهوش بودن را پیدا کرده اند؛ آنها می گویند هوش بیشتر از آنچه به توانایی ها و سرعت پردازش مغز مربوط باشد به چیزهایی مربوط است که مغز انجام نمی دهد و آنها را نادید می گیرد، بعبارتی دیگر هوش یعنی اینکه مغز انتخاب کند چیزهای بی اهمیت را اصلا به حساب نیاورد.
آنها نتایج پژوهشی را در Current Biology منتشر کرده اند که راههای جدیدی را برای سنجش هوش افراد معرفی می کند. در این پژوهش ۶۷ نفر مورد مطالعه قرار گرفتند: همگی این افراد ابتدا یک تست هوش متداول را گذراندند و بعد در تست طراحی شده توسط دانشمندان مغز و علوم شناختی شرکت کردند. در این تست تصاویر اشیاء بزرگ و کوچک بسیار به آرامی روی صفحه حرکت می کردند و شرکت کنندگان باید جهت حرکت آنها را تشخیص می دادند. تست نامربوطی به نظر می رسد اما همین تست نتایج جالبی را نشان داد.
دانشمندان می دانستند که تشخیص حرکت اشیاء بزرگ سخت تر است، چرا که مغز روی حرکت چیزهای کوچکتر تمرکز بیشتری دارد و معمولا حرکات اجسام بزرگ را نادیده می گیرد. مثلا اگر شما در جنگلی قدم می زنید، حرکت درختان در اثر وزش باد اهمیتی ندارد اما حرکتی ناگهانی یک حیوان که ممکن است از لابلای شاخه ها به روی شما بپرد برای مغز مهم تلقی می شود.
مطالعه نشان داد افرادی که در تشخیص حرکت اجسام بزرگ عاجزتر هستند و می توانند حرکت چیزهای کوچک را بهتر رصد کنند، در نتایج تست هوش قبل از مطالعه هم نتایج بهتری به دست آورده اند. پروفسور تادین سرپرست تحقیقات، تفاوت تشخیص اجسام کوچک به تشخیص اجسام بزرگ را “ضریب سرکوب” نامیده و می گوید هرچه تمرکز افراد روی تشخیص حرکات چیزهای کوچک بیشتر بوده و حرکت اشیاء بزرگ را نادیده بگیرند، از هوش بالاتری هم برخوردار هستند.
این نخستین پژوهشی است که نشان می دهد، توانایی نادیده گرفتن مسائل غیرضروری، نقش مهمی در افزایش کارآیی مغز دارد. این تحقیق همچنین می تواند توضیح دهد که چرا بعضی افراد اوتیستی (مبتلایان به اوتیسم یا در خودماندگی) استعدادهای هوشی فوق العاده ای در بعضی زمینه ها از خود نشان می دهند.
طبیعی است که انتظارداشته باشیم ضریب سرکوب با قوی بودن جنبه های بصری و تجسم فضایی ارتباط مستقیمی داشته باشد اما جالب است بدانید که ضریب سرکوب بهتر با هوش کلامی و مهارتهای سخنوری بالاتر هم ارتباط قوی دارد.
هنوز راه زیادی مانده تا بتوانیم تعیین ضریب سرکوب را جایگزین مطمئنی برای تستهای هوش رایج بدانیم، اما حداقل دیگر برای ما مسجل شده است که تمرکز بیشتر روی موضوعات مهم و پرهیز از مشغله های فکری نابجا، باعث بالا بردن توان مغزی و استعدادهای هوشی می شود.
منبع: فارس پاتوق - راه های افزایش هوش و جلوگیری از حواس پرتی
باردار شدن برای هر زن یک تجربه زیبا و دلنشین محسوب میشود .
که تحولات فیزیولوژیک فراوانی را همراه دارد.سوالات بارداری آنلاین
خوشبختانه این گونه تحولات برای سلامتی مادر.
و جنین هیچ گونه مزاحمتی به وجود نمی آورد .
و بیشتر زنان در زمان بارداری بدون مشکل سپری خواهند کرد.
و جنین سالمی متولد خواهد شد.سوالات بارداری آنلاین
سوالات بارداری آنلاین
خطرات جدی در زمان بارداری
ولی در بیشتر موارد امکان دارد خطرهای جدی مادر.
و همینطور جنین را در هنگام بارداری به تهدید کردن بپردازند.
الزامی میباشد که در هنگام بارداری مراقبت هایی صورت گیرد.
بارداری پر از عوارض های عجیب و غریب و گاهی اوقات آزاردهنده می باشد.
که با ترس های مادر همراه می باشد.سوالات بارداری آنلاین
در اینگونه موارد سوالهایی به وجود می آید .
که شامل موارد زیر می شود:
سوالات رایج در زمان باردای
آیا امکان دارد که در هنگام زایمان به مدفوع کردن بپردازم؟
زنان باردار باید این موضوع را بدانند .
که زایمان یک نوع عملکرد عمومی بدن محسوب می شود.
نباید نسبت به اجابت شدن مزاج در هنگام فشار به جنین .
برای زایمان در شما نگرانی ایجاد شود.
اگر روده شما پر می باشد این اتفاق رخ می دهد.سوالات بارداری آنلاین
به دلیل اینکه مقعد در زیر رحم واقع می باشد .
و هنگامی که به آن فشار بیاید .
در حقیقت به آن ناحیه هم فشار خواهد آمد.
با این وجود توجه داشته باشید که اشخاص در اتاق زایمان .
برای یاری به شما و آشکار شدن چنین پیامدهایی آماده می باشند.
آیا واژن گشاد می شود؟
خیر، ساختار واژن شما به صورتی می باشد .سوالات بارداری آنلاین
که در بیرون آمدن بچه یاری میدهد .
و پس از اندازه طبیعی خود باز میگردد.
و انقباض پیدا می کند.
در حقیقت واژن شما حافظه عضلانی را دارا می باشد.
توصیه می شود برای قدرت بخشیدن این عضله تمرینهای کگل را به انجام دادن بپردازید.
مطالب و مقالات سایت ” مشاوره خانواده” توسط تیم تخصصی مشاوران و روانشناسان تهیه و پشتیبانی شده است.
منبع: مشاوره خانواده | مشاوره تلفنی آنلاین حضوری | آدرس مشاور خانواده - سوالات بارداری آنلاین
زود خوابیدن نعوظ یا اختلال نعوظ از مهم ترین مشکلات جنسی مردان است .
که تاثیر شگرفی بر کیفیت میل جنسی و عاطفی آن ها بازی می کند.
درمان زود خوابیدن نعوظ شدنی و ممکن است اما به دلیل حساس بودن.
ان باید با دقت و تحت نظر پزشک و روانشناس کارآمد منطقه ۱۳ صورت بگیرد.
درمان زود خوابیدن نعوظ
اولین سوالی که ممکن است مردان جوان با او مواجه میشوند این است که نعوظ یعنی چه ؟
یک نوع اختلال جنسی مردان اختلال نعوظ است. دو دهه پیش، بیش از هشتاد درصد.
از موارد نارسایی نعوظ در مردان به عوامل فاجعه آمیز مربوط می شد. اما در حال حاضر با پیشرفت علم.
و روش های تشخیصی، در بیش از نود درصد از موارد، تشخیص نیازهای بیمار به عنوان یک علت اختلال نعوظ دیده می شود.
هنگامی که یک مرد از اختلال نعوظ رنج می برد مرکز مشاوره ازدواج
می تواند سه علت اصلی داشته باشد:
علت عضو:
فرآیند مشخصی در بدن انسان باعث اختلال در عملکرد نعوظ فرد می شود.
برای مثال، دیابت یا قند می تواند منجر به اختلال در عملکرد عروقی.
و در نتیجه ناتوانی نعوظ مردان شود. یکی از علل شایع اختلال نعوظ در مردان دیابت است.
علل شایع اختلال نعوظ در مردان
علل عصبی:
این گروه از اختلالات نعوظ در مردان مبتلا به اختلال نعوظ نئوپلاسم نیز در اصطلاح علمی نوروژنیک نامیده می شود.
مانند یک فرد با آسیب نخاعی (به عنوان مثال آسیب نخاعی) یا فرد مبتلا به ام اس.
دلیل روانی:
این گروه سوم اختلال نعوظ در مردان مبتلا به مشکلات سلامت روانی .
در اصطلاح علمی نامیده می شود.
مانند افسردگی، که در آن شیوع اختلال عملکرد جنسی.
در این افراد به میزان قابل توجهی بالاتر از جمعیت طبیعی است.
علل ارگانیک نعوظ
علل ارگانیک یا ارگانیک به دو گروه عمده تقسیم می شوند:
که باعث زود خوابیدن آلت مردان میشود.
هورمون ها (مانند افراد مبتلا به اختلال غدد درون ریز مانند تیروئید یا هیپوفیز) .
و عروق (مانند افراد مبتلا به شکستگی لگن که با ضایعات عروقی یا کسانی که دارای چربی بالا هستند).
به طور خلاصه، اختلالات جنسی دارای انواع مختلفی هستند.
و بدون تشخیص دقیق، افراد باید درمان نشوند.
تشخیص دقیق نیاز به اقدام مناسب از درمان پاراکلینیکی دارد.
درمان پاراکلینیکی نعوظ
مردان به هر موردی که بر فعالیت جنسی آنها را تحت تاثیر قرار دهد بسیار حساس می باشند .
و اندازه آلت تناسلی می تواند نگرانی بزرگی برای آنها باشد
و مردان برای داشتن نعوظ قوی همیشه در تلاشند .
اما آیا شریک زندگی فرد نیز به همین اندازه در مورد اندازه آلت تناسلی شخص حساس می باشد؟
در حالی که اختلال نعوظ یک مسئله نگران کننده است، بدترین حالت بیماری قلبی عروقی است.
اختلال نعوظ، نشانه اصلی بیماری عروق است.
علت اصلی ابتلا به جلوگیری از جریان خون مناسب به سرخرگ آلت تناسلی است.
که به نوبه خود جلوی مملو شدن آلت تناسلی از خون را گرفته و در نتیجه آن را شل تر می کند .
علل فیزیکی اختلال در نعوظ
یکی دیگر از عوامل خطر برای بیماری های قلبی عروقی فشار خون بالا است.
که همچنین می تواند باعث اختلال در عملکرد نعوظ شود.
انجمن قلب آمریکا گفت که فشار خون بالا ممک است.
سبب اختلال در نعوظ فرد ناشی از صدمه به سیستم عروقی
و فقدان جریان خون مطلوب برای نگه داشتن نعوظ در فرد شود.
لیست کامل علل فیزیکی اختلال در نعوظ مردان در زیر آورده شده است:
از آنجا که علت اختلال نعوظ ممکن است از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.
مشکلات ثابت نعوظ باید با پزشک بحث شود.
علت عدم نعوظ
جدی بودن یا جدی نبودن، تشخیص درست یک مشکل پزشکی ضروری است.
و همچنین کمک به حل مشکل جنسی شما می کند.
لیست زیر خلاصه ای از رایج ترین علل دلایل جسمی مرتبط با علت عدم نعوظ است.
بیماری قلبی و تنگ شدن عروق خونی.
دیابت. فشار خون بالا (در مورد این سه مورد در بالا صحبت می شود).
کلسترول بالا. چاقی و سندرم متابولیک (همچنین عوامل خطر برای دیابت).
بیماری پارکینسون. بیماری ام اس. اختلالات هورمونی شامل تریروئید و تستوسترون.
اختلالات و نقص ساختاری آلت تناسلی. سیگار کشیدن، مصرف الکل و مواد مخدر.
از جمله استفاده از کوکائین. درمان بیماری پروستات.
عوارض جراحی شامل جراحی مجاری ادراری و جراحی سرطان رکتوم.
آسیب به لگن یا نخاع. رادیوتراپی در ناحیه لگن.
درمان زود خوابیدن نعوظ1
اختلالات و نقص ساختاری آلت تناسلی
دلهره هایی که دوچرخه سواری مداوم برای ساعت های زیاد می تواند.
سبب بروز اختلال عملکرد نعوظ و موضوعات مرتبط با سلامت مردان شود.
مانند ناباروری و سرطان پروستات زیاد صحت ندارد.
یک مطالعه اخیر که در این موضوع مورد بررسی قرار گرفت نشان داد .
که بین دوچرخه سواری و سفت شدن آلت مردان ارتباطی وجود ندارد.
اما بین دوچرخه سواری طولانی مدت و خطر ابتلا به سرطان پروستات ارتباط وجود دارد.
با این حال، نویسنده این مطالعه گفت که مردان نباید در مورد این تحقیق نگران باشند.
زیرا مزایای کلی دوچرخه سواری بیشتر از نگرانی است تا اینکه ثابت شود.
مردان باید بیشتر از قبل دوچرخه سواری کنند.
زیرا مزایای آن به قلب، ریه، بدن و سلامت روان بسیار مهم تر است.
توصیه پزشکی برای اختلال نعوظ
پزشکان انگلیسی راهکارهایی عملی را برای مردانی که بیش از چهار ساعت در طول هفت روز.
برای اختلال نعوظ خویش نگرانی دارند، ارائه می دهند.
که امروزه قرص تقویت نعوظ نیز جزء همین موارد درمانی قرار داد .
آنها می توانند یک دوره دوچرخه سواری را متوقف کرده و تمامی پیشرفت های حاصل را بررسی نمایند.
آنها همچنین گفته اند که در راه حلی پیشگیرانه می شود از نصب صندلی دوچرخه در پوزیشنی مطلوب بهره برد.
با توجه به موارد گفته شده درمان زود خوابیدن نعوظ می تواند سخت و چالش برانگیز باشد اما شدنی است .
و فرد با کمی تلاش و دقت و استفاده از مشاوره های پزشک و روان شناس می تواند به راحتی ان را درمان نماید.
و خیالی اسوده از بابت سلامت جنسی کامل در رابطه زناشویی خود داشته باشد.
منبع: پریسا نجفی ، مرکز مشاوره و روانشناسی ایران - درمان زود خوابیدن نعوظ
با به دست آوردن شناخت بیشتر نسبت به یک فرد، به صورت راحت تری می توانید در رابطه با همه موارد با وی صحبت کنید.
این بدان معنا نیست که داشتن یک برخورد ساکت با همسرتان یک مورد مناسبی می باشد. رابطه شما بدون داشتن تحریک عقلایی و مناسب، به صورت سریع به یک رابطه راکد و ایستایی تبدیل خواهد شد.
در صورتی که نیاز به یک شروع کننده مکالمه جدید دارید، سعی کنید از این ۱۵ مورد بیان شده در زیر استفاده کنید که زوجین شاد در مورد آن صحبت می کنند.
مکالمه رابطه زناشویی موفق - مشاورکو (2)
مکالمه رابطه زناشویی موفق – مشاورکو
این زوجین در مورد خاطرات واضحی صحبت می کنند
آیا خاطراتی دارید که آنقدر واضح باشند که احساس کنید همین دیروز صورت گرفته است؟
این خاطره می تواند یک مورد خنده داری باشد، همانند زمانی که شما نمی توانستید سوار چرخ فلک شوید، یا یک مورد عاطفی باشد – همانند خاطرات غافلگیر کننده شما در مورد تخت خواب و صبحانه.
یادآوری بزرگترین موفقیت ها به شما کمک خواهد کرد تا به یاد بیاورید که چرا رابطه شما یک رابطه بسیار خاصی می باشد.
آنها خاطرات مربوط به دوران کودکی را یادآوری می کنند
در روی یک نیمکت همسرتان را در بغلتان بگیرید و آلبوم عکس را با هم نگاه کنید. در مورد عکس های موجود یک خاطره ای را بیان کنید که توجه شما را به خودش جلب کرده است (و فراموش نکنید که از همسرتان هم بخواهید که چنین کاری را انجام بدهد!)
آنها در وسط جوک ها می خندند
کارهای احمقانه کوچکی که منجر به خندیدن شما می شود را به همسرتان بگویید. شما فقط با یک نگاه کوچک می توانید بخندید. یا اسم یک حیوان خانگی که آنقدر قابل تمجید می باشد که منجر به گله کردن دوستانتان می شود.
یا یک تن صدا یا ویژگی فیزیکی که ذهن شما به صورت مستقیم به یک مکان نامناسبی می فرستد.
آنها در وسط جوک ها می خندند
آنها در وسط جوک ها می خندند
آنها احساسات خودشان را به اشتراک می گذارند
کینه ورزیدن به دلیل یک وجود داشتن یک مشکلی که مورد دلخواه شما نمی باشد یا در مورد آن جر و بحث داشته اید، واکنش مناسبی نمی باشد. همسر شما دارای قدرت های روانی نمی باشد.
در صورتی که احساس سردرگمی، بی توجهی یا ناراحتی بکنید، به صورت صادقانه آنها را بیان کنید. صحبت کردن در مورد احساسات باعث خواهد شد تا شما ریشه مشکل موجود را شناسایی کنید.
آنها به صورت مشترک مشکلات خودشان را رفع می کنند
در صورتی که شما یک سوپر قهرمان باشید، همسر شما یک حمایت کننده قابل اعتمادی برایتان خواهد بود.
زمانیکه در زندگی حرفه ای خودتان با مشکلاتی مواجه می شوید، نسبت به درخواست کردن از آنها برای ورود کردن و کمک کردن به حل مشکل هیچ ترسی نداشته باشید.
ممکن است که آنها یک راه حل مناسبی را ارائه دهند که هیچ وقت تصورش را هم نمی کردید.
آنها در مورد بدلکاران یا قهرمانان صحبت می کنند
بوفی و قاتل خون آشام صرفا شخصیت های افسانه ای در ذهن من نمی باشند. این یک قهرمان شخصی می باشد و در زمانی که لحظات سختی را در دوره نوجوانی داشتم، داستان وی به من کمک زیادی کرده است.
در صورتی که می خواهید یک مورد جالب توجهی را یاد بگیرید، در مورد بدلکاران یا قهرمانان تمدن پاپ سوالاتی را از همسرتان بپرسید.
آنها داستان هایی را در مورد موقعیت های خجالت آور بیان می کنند
آیا تا بحال برای شما پیش آمده است که از چاله فرار کنید و در چاه بیافتید؟
و در نتیجه این موارد را فراموش کنید. آیا تابحال پیش آمده است که یک حرف زشتی را بزنید که منجر به شرمنده شدن شما شود؟ و در نتیجه خندیدن را متوقف کنید.
این موارد کوچک ارزش نگران شدن ندارند. با بیان کردن یک داستان خنده دار در مورد موقعیت زشت، این موقعیت را به یک لحظه خنده دار تبدیل کنید.
مکالمه رابطه زناشویی موفق - مشاورکو
آنها در مورد تصمیمات مشکل صحبت می کنند
تصمیمات بزرگ، همانند انتخاب یک مقصد برای ماه عسل، مقدار پس انداز برای دوره بازنشستگی، و پیدا کردن مدرسه مناسبی برای فرزندان، عبارت از تصمیماتی می باشند که باید بحث عمیقی در مورد آنها صورت بگیرد.
تاخیر نکنید.
تاخیر کردن فقط منجر به ایجاد استرس بیشتر در زندگی شما خواهد شد، چرا که زمان محدودتری را برای ارزیابی تصمیمتان خواهید داشت.
آنها در مورد اتفاقات صورت گرفته در سرتاسر جهان بحث می کنند
بحث های مناسب در مورد اتفاقات صورت گرفته در سرتاسر جهان باعث خواهند شد که ذهن شما هوشیار بماند. سمج بودن یک ماهیت انسانی می باشد، بنابراین من شک دارم که شما ذهنیت خودتان را تغییر بدهید.
ولی شما شناخت بهتری را در مور عقیده همسرتان در مورد کارهایش به دست خواهید آورد و این مورد کمک خواهد کرد که نزدیک تر شوید.
آنها در رابطه با موارد کوچک بحث می کنند
برای شروع یک مکالمه، هیچ نیازی به داشتن یک ایده تاثیرگذار بر روی جهان ندارید. تنها کاری که باید انجام بدهید عبارت از مشاهده کردن یک مورد جالب توجه، بیان کردن آن، و پرسیدن سوالات مرتبط با آن از همسرتان می باشد.
برای سنجیدن این نظریه، با همسرتان به یک تفرجگاه بروید و مشاهده کنید که موارد زیادی وجود دارند که در مورد آنها می توانید صحبت کنید. این کار سرگرم کننده خواهد بود!
آنها اختلافات موجود را اعتراف می کنند
زمانی که به همسرتان می گویید که “هیچ چیزی اهمیت ندارد”، شما با هیچ شخصی شوخی نمی کنید. هیچ اجباری وجود ندارد که شما به تنهایی با چالش های خودتان مقابله کنید.
فروتن باشید. درخواست کمک بکنید (شاید این کمک فقط شامل یک بغل کردن باشد؟). یک فشار دادن محکم و یک گوش شنوا می تواند هر موقعیتی را به یک موقعیت قابل تحمل تبدیل کند.
آنها آرزوهای خودشان را به اشتراک می گذارند
داشتن وابستگی کامل به یک شخص دیگر برای خوشحال شدن یک مورد نامناسبی می باشد. در مورد آرزوهای خودتان که مربوط به رابطه موجود نمی باشد، با همسرتان صحبت کنید.
شما این توانایی را به دست خواهید آورد که همدیگر را تشویق کنید و در عین حال به دنبال دستیابی به دلبستگی های خودتان باشید.
آنها بازخورد صادقانه ای را نسبت به یکدیگر ارائه می دهند
تفاوتی که در اغلب مواقع ما بین یک رابطه موفق و یک رابطه شکست خورده وجود دارد، عبارت از ارتباط می باشد.
برای مثال، داشتن توانایی لازم برای ارائه راهنمایی به همسرتان در یک رابطه عاطفی و در رابطه با مواردی که منجر به ایجاد انرژی در شما می شوند (از بین رفتن انرژی شما می شوند)، باعث خواهد شد که تفاوت قابل توجهی در کیفیت زندگی جنسی شما ایجاد شود.
آنها کمبود های خودشان را می پذیرند
داشتن اشتباه صادقانه یک مورد عادی می باشد، ولی وانمود کردن به صورت نگرفتن این اشتباه یک مورد مناسبی نمی باشد. در صورتی که یک کار بدون فکر یا مضری را انجام داده باشید، آن را بپذیرید.
در مورد خودتان قضاوت نکنید، ولی اشتباه خودتان را توضیح بدهید.
معایب شخصیتی تان را که مربوط به رفتار ضعیف می شود را شناسایی کند تا در نتیجه آن بتوانید رابطه خودتان را تقویت کنید.
آنها در مورد آینده مشترکشان صحبت می کنند
زوجین شاد در مورد آینده برنامه دارند، به همین دلیل سورپرایزهای ناخوشایندی را انجام نمی دهند.
در صورتی که میزان تمایل خودتان به داشتن خانواده را بیان نکنید، به یک فرد دیگری وابسته خواهید شد که هیچ علاقه ای به داشتن بچه ندارد.
هیچ تضمینی وجود ندارد که سازگاری یک مورد قطعی در رابطه شما باشد. به صورت دوره ای در مورد آینده یک سری سوالاتی را از همسرتان بپرسید تا مطمئن شوید که جایی در برنامه های آینده وی دارید.
منبع: مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - 15 موضوع جذاب برای مکالمه در رابطه زناشویی موفق
بر اساس آمارهای ارایه شده از طرف سازمان بهداشت جهانی، برقراری رابطه ی جنسی مطلوب یکی از مهم ترین مولفه های تعیین کننده ی رضایت زندگی افراد است که می تواند کیفیت زندگی و سلامت جسمی و روانی را تا حد زیادی تحت تاثیر قرار دهد.
پژوهش ها نشان می دهند که ملاک برقراری رابطه ی جنسی لذت بخش در مردان و زنان تا حدودی متفاوت است و در این مطلب قصد داریم تا از طریق توضیحات بیشتر به این مطلب بپردازیم که زنان برای برقراری رابطه ی جنسی مطلوب نیازمند چه شرایطی هستند.
رازهای ناگفته ی رابطه جنسی موفق
رازهای ناگفته ی رابطه جنسی موفق
رابطه جنسی از چه مراحلی تشکیل شده است؟
به طور کلی عملکرد جنسی زنان از سه مرحله تشکیل شده است:
میل جنسی
برانگیختگی جنسی
ارگاسم
بنابراین ایجاد اختلال در هر یک از این سه مرحله می تواند باعث اختلال در عملکرد فرد و ایجاد اختلال جنسی شود.
آمارها نشان می دهند که تقریبا ۴۰ درصد از زنان شکلی از اختلالات جنسی را درزندگی زناشویی تجربه می کنند که رقمی حدود یک سوم آن ها از کمبود میل جنسی و یک چهارم شان از عدم تجربه ی ارگاسم ناراضی هستند.
این مساله نشان دهنده ی آن است که برخورداری از مهارت های جنسی می تواند از طریق افزایش برانگیختگی جنسی، احتمال تجربه ی ارگاسم را بیشتر کند.
آیا چاقی در عملکرد جنسی زنان موثر است؟
بررسی های پژوهشی انجام شده در خصوص رابطه ی چاقی و توده ی بدنی با عملکرد جنسی در زنان نشان دهنده ی آن است که
رابطه ی مثبت معناداری بین توده بدنی و عملکرد جنسی وجود ندارد.
بر اساس این نتایج، پژوهشگران چنین نتیجه گرفته اند که عملکرد جنسی مطلوب در زنان پدیده ای چند بعدی و روانی- جسمی است که صرف داشتن اضافه وزن نمی تواند آن را تبیین کند.
به همین دلیل به نظر می رسد موفقیت در ایجاد رضایت جنسی، امری یادگرفتنی و نیازمند آموزش است.
چگونه یک رابطه ی جنسی فراموش نشدنی را تجربه کنیم؟
پژوهش های انجام شده درخصوص رابطه ی جنسی فراموش نشدنی حاوی نتایج جالبی است.
در این تحقیقات که شرکت کنندگانی از فرهنگ ها و سطوح مختلف اجتماعی، اقتصادی و سنی حضور داشتند، تجارب رابطه ی جنسی فراموش نشدنی مورد بررسی قرار گرفت.
به گفته ی تعداد قابل توجهی از شرکت کنندگان، آیتم هایی مانند جذابیت ظاهری، تجربه ی ارگاسم و حالات جسمانی صرف، در رده ی آخر عوامل تاثیر گذار بر سکس موفق رده بندی شد.
نتایج این پژوهش نشان داد، این تجربههای ذهنی هستند که یک رابطه جسمی را به یک تجربه فراموش نشدنی و بهینه تبدیل می کنند.
چگونه یک رابطه ی جنسی فراموش نشدنی را تجربه کنیم؟
چگونه یک رابطه ی جنسی فراموش نشدنی را تجربه کنیم؟
این فاکتورهای ذهنی عبارتند از:
حضور
منظور از این مولفه آن است که فرد در حین انجام رابطه ی جنسی بتواند کاملا در آن لحظه حضور داشته باشد و هیچ گونه فکر آشفته و پراکنده ای را در ذهنش تجربه نکند.
یکی شدن
تجربه ی حس ارتباط قوی با فردی دیگرمی تواند بسیار حیرت انگیز باشد.
در صورتی که در برقرای رابطه جنسی، طرفین بتوانند از طریق ارتباط گیری روانی، این احساس را تجربه کنند رابطه ی جنسی ان ها می تواند به رفتاری منحصر به فرد و فراموش نشدنی تبدیل شود.
بر اساس این دیدگاه، می توان گفت احساس یکی شدن به عنوان یک فاکتور مهم روانی می تواند متمایز کننده ی رابطه انسان از حیوانات باشد و غنای تجارب جنسی آدمی را به رخ بکشد.
نقش صمیمیت رابطه جنسی موفق
منظور شرکت کنندگان از این مولفه نوعی فهم شوهوانی و جنسی طرفین ازیکدیگر است که توام با تمایل عمیق جنسی، اعتماد و احساسا امنیت است.
به همین دلیل است که افراد ،تجارب جنسی با دیگرانی که به شدت به آن ها علاقمند بوده اند و در کنارشان احساس امنیت زیادی را تجربه کرده اند را فراموش نمی کنند.
تبادل
در صورتی که فرد بتواند با حساسیت و ظرافت کلامی و غیر کلامی، طرف مقابلش را دریابد و با او گفتار و رفتاری خارج از هرگونه قاعده مندی ایجاد کند، می توان گفت، تبادل شکل گرفته است.
بنابراین برای رسیدن به چنین تجربه ای لازم است خودتان را رها کنید، از آداب و رسوم و نقش های کلیشه ای روزمره فاصله بگیرید و طرف مقابل تان را با تمام وجود دریابید.
اصالت و خود بودن
خودتان باشید. برای این کار لازم است دست از شرم، خجالت و خودکنترلی بردارید و بدون ترس از قضاوت طرف مقابل تان رفتار کنید.
فکر کردن به اینکه ممکن است دیگران در موردتان دچار سوء تفاهم شوند می تواند مانع از عملکرد خودانگیخته تان شود و رابطه ی جنسی تان را بی روح و تصنعی کند.
استعلا
در این وضعیت ممکن است احساس کنید گذر زمان را درک نکرده اید و حالتی از شوق، خوشحالی و صلح درونی بر وجودتان حاکم است.
ماجراجویی در رابطه جنسی موفق
شرکت کنندگان تحقیق حاضر، ماجراجویی را به صورت نوعی از احساس بازی گوشی به منظور کشف و آزمایش تعریف کردند.
بخاطر داشته باشید که در حین برقراری رابطه جنسی، می توانید بدن طرف مقابل تان را کشف کنید و از طریق آزمون و خطا روش های لذت بخش تر رابطه را متوجه شوید.
ماجراجویی در رابطه جنسی موفق
ماجراجویی در رابطه جنسی موفق – مشاورکو
اهدا
حتی اگر گاردها و حصارهای زیادی به دور خودتان کشیده باشید، می توانید با کنار گذاشتن آن ها و هدیه دادن بی حد و مرز وجودتان به شریک جنسی تان، در لذتی فراموش نشدنی قرار شوید.
در حقیقت اهدا به معنای آن است که جسم و روح تان را در قالب هدیه ای ارزنده به طرف مقابل تان تقدیم می کنید و از طریق آن، لذت روانی فراموش نشدنی را به دست می آورید.
بر اساس نتایج این تحقیق، می توان گفت تجربه ی جنسی موفقیت آمیز بیش از آنکه تجربه ای جسمی باشد، تجربه ای روانی است و برای موفقیت در آن نیاز به ایجاد اتباطی عمیق و صمیمانه دارید.
برای این منظور، بهتر است قبل از اقدام به برقرای رابطه، کدورت ها را رفع کنید و با احساس واقعیتی صمیمیت، رابطه تان را لذت بخش تر کنید.
منبع: مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - رازهای ناگفته ی رابطه جنسی موفق
جامعه ناشنوانان به صورت روزمره با چالش های مربوط به لقب گذاری ها، تعصبات و ارتباطات مواجه است، ولی دارای یک سری چالش های دیگری هم می باشند.
مطالعات صورت گرفته نشان داده است که افراد ناشنوا، دو برابر افراد عادی از مشکلات سلامت روانی رنج می برند و همچنین در دسترسی به خدمات سلامت روان واقعی دارای مشکلات بیشتری هستند.
مشکلات سلامت روانی رایجی که در بین جامعه ناشنوایان وجود دارد شامل افسردگی، اضطراب و بیماری های شدیدی همانند اختلال دو قطبی و اسکیزوفرنیا می باشد.
افراد ناشنوا علاوه بر مشکل ارتباط برقرار کردن با مراقبان، از مشکلات بیماری روانی هم رنج می برند – محققان نتیجه گیری کرده اند که لب خوانی کافی نمی باشد، مفسرانی که علائم زبانی را متوجه می شوند، بسیار نادر هستند و بیشتر ابزارهای تشخیص بستگی به دانشی دارد که در بین افراد ناشنوا رایج نمی باشد.
سلامت روان ناشنوایان - مشاورکو (3)
سلامت روان ناشنوایان در جامعه
اکثر افراد دارای برخی معایب شنیداری می باشند – بر اساس یکی از مطالعات صورت گرفته، بین ۱۵ درصد تا ۲۶ درصد از افراد دارای معایب شنیداری هستند.
ولی این یک مشکل متفاوتی برای افراد کاملا ناشنوا می باشد، به خصوص در صورتی که این افراد قبل از آنکه شانس یادگیری زبان گفتاری را داشته باشند، دچار ناشنوایی شوند.
تقریبا از هر ۱۰۰۰۰ نفر، یک نفر در این گروه قرار می گیرد و اکثر آنها خودشان را به عنوان اقلیت فرهنگی می دانند که به جای زبان گفتاری از زبان اشاره ای استفاده می کنند.
چالش های مربوط به عملکرد در دنیای شنیداری
چالش های مربوط به عملکرد در دنیای شنیداری می تواند منجر به مشکلات سلامت روانی شود. در یک مطالعه ای که شامل افراد دارای معایب شنیداری بود، ۴۱% از افراد شرکت کننده بر این باور بودند که مشکلات رابطه ای به دلیل استرس های خانوادگی و تعصب هایی ایجاد می شود.
می تواند منجر به ایجاد افسردگی اجتماعی، سوء استفاده از مواد یا در برخی مواقع رفتار خشونت آمیز شود یا در ایجاد این موارد نقش داشته باشد.
سایر مطالعات صورت گرفته نتیجه گیری کردند که یک چهارم از دانش آموزان ناشنوا، دارای مشکلات یادگیری، تاخیر رشد یافته، معایب بصری یا اوتیسم می باشند.
مشکلات ارتباطی کودک ناشنوا
کودکان ناشنوایی که در ارتباط برقرار کردن با خانواده هایشان مشکل دارند، نسبت به کودکان ناشنوایی که مشکلات محدودی در ارتباط برقرار کردن با اعضای خانواده شان دارند یا هیچ نوع مشکلی ندارند، چهار برابر بیشتر در معرض اختلال های سلامت روانی قرار دارند.
همچنین قلدری کردن نسبت به کودکان ناشنوا در محیط مدرسه می تواند یک مورد عادی باشد، و احتمال قربانی شدن در تجاوز جنسی در رابطه با پسران و دختران ناشنوا بیشتر می باشد.
ارتباط مورد نیاز می باشد، ولی محدود است
دسترسی به خدمات سلامت روان برای افراد ناشنوا به سختی امکان پذیر است. یک مطالعه کوچک صورت گرفته که شامل ۵۴ شرکت کننده بود، نتیجه گیری کرد که بیش از نیمی از افراد قادر به پیدا کردن خدمات سلامت روانی نبودند که افراد ناشنوا بتوانند از آن استفاده کنند.
علاوه بر این، موارد مربوط به شرایط روان پزشکی همانند اختلال های روانی در بین افراد ناشنوا که تشخیص داده نشده اند، زیاد می باشد و علت اصلی آن مشکلات ارتباطی می باشد که عبارتند از:
علت اصلی آن مشکلات ارتباطی ناشنوایان
· کمبود مفسران باتجربه ما بین زبان انگلیسی و زبان اشاره ای
· مشکلات مربوط به ترجمه زبان گفتاری و زبان شنیداری
· تفاوت هایی در نحوه نشان دادن و درک سلامت روانی در افراد ناشنوا
در رابطه با این افراد، خواندن و نوشتن نمی تواند جایگزین مناسب و کافی برای زبان گفتاری باشد. معایب شنیداری منجر به ایجاد اختلال های زیادی در واژگان افراد می شود، به نحوی که توانایی نوشتاری و خواندن افراد فارغ التحصیل شده ناشنوا از مدرسه، مشابه توانایی نوشتاری و خواندن افراد معمولی می باشد که در حین تحصل مدرسه ای هستند.
علاوه بر این، لب خوانی با دقت ۱۰۰% صورت نمی گیرد – افراد بزرگسال ناشنوا، به طور متوسط ۲۶ تا ۴۰ درصد از سخنان بیان شده را می توانند لب خوانی کنند.
سلامت روان ناشنوایان – مشاورکو جامعه
چگونه می توان به خدمات سلامت روان دسترسی داشت؟
به دلیل وجود داشتن مشکلات ارتباطی، اکثر شرکت کنندگان در مطالعه مربوط به افراد ناشنوا به این نتیجه رسیده اند که افراد ناشنوا برای استفاده از خدمات سلامت روانی، متخصصان ناشنوا را ترجیح می دهند.
علاوه بر این، استفاده کردن از مفسران با تجربه هم اهمیت زیادی دارد … ولی همه این کارها فقط اولین مرحله در کمک به دسترسی افراد ناشنوا به خدمات سلامت روانی مناسب می باشد.
مشکلات مربوط به زمان در شناسایی اختلال
مشکلات مربوط به زمان یک عامل مهمی در تشخیص اختلال های روانی می باشد – سوالاتی از قبیل “آیا در یک سال گذشته، مشکلات خوابی را برای یک ماه یا یک دوره بیشتری تجربه کرده اید؟
” یا “آیا این مشکلات را برای شش ماه یا یک دوره بیشتر داشته اید؟” ، از جمله سوالات رایج پرسیده شده می باشند. با این وجود، بیان کردن این مشکلات با استفاده از زبان اشاره به سختی امکان پذیر می باشد، چرا که شامل عباراتی از قبیل “احساس در لبه بودن” می باشد.
نکته آخر عبارت از این است که سوالات مربوط به مصاحبه های تشخیصی که مربوط به دانش در رابطه با مواردی می باشد که احتمال شنیدنشان وجود دارد، مربوط به مشکلات واقعی می باشد: فردی که در کل زندگی خودش ناشنوا بوده است، در صورت شنیدن “صداهای شنیداری” چه درکی خواهد داشت؟
تفاوت مهمی که باید شناسایی شوند
همچنین متخصصان سلات روان باید نحوه تشخیص و شناسایی تفاوت های موجود در نحوه ابراز عواطف و احساسات افراد ناشنوا را نسبت به افراد شنوا یاد بگیرند.
برای مثال، شخصی که ناشنا است ممکن است که به دنبال جلب توجه باشد. در حالی که این رفتار برای افرادی که می شنوند، یک رفتار پرخاشگرانه محسوب می شود، ولی این مورد در جامعه ناشنوایان کاملا پذیرفته شده و معمولی می باشد.
همچنین، در حالیکه نشان دادن زیبایی در بین افراد شنوا از طریق اخم کردن نشان داده می شود، ولی افراد ناشنوا از این ابراز احساس مشخص برای بیان کردن معنا استفاده می کنند.
در واقع یکی از مطالعات صورت گرفته به این نتیجه دست یافت که متخصصان بالینی اکثر موارد خوانده شده سریع را به عنوان علامتی از رفتار روان پریشی در نظر می گیرند و به عنوان تغییر در وضعیت روانی که در واقعیت نشان داده شده است، در نظر نمی گیرند.
همچنین علائم محدوی در زبان گفتاری وجود دارد و این زبان نمی تواند تغییرات دقیق صورت گرفته در وضعیت روانی را بیان کند.
برای کمک به افراد ناشنوا چه کارهایی را می توان انجام داد؟
یکی از مطالعات صورت گرفته در مورد محدویت های فرهنگی و زبانی در مورد سلامت روان نتیجه گیری کرده است که اکثر افراد ناشنوا، نسبت به انجام تعهد خودشان به صورت نادرست ترس دارند، چرا که آنها نمی توانند با کارکنان موجود ارتباط برقرار کنند.
یکی از شرکت کنندگان بیان کره بود “حتی در صورتی که از بخش اطلاعات (مربوط به بیمارسان روان شناختی) راهنمایی بخواهم، عدم ارتباط می تواند باعث شود که من یک کار اشتباهی انجام بدهم … من نمی خواهم به آنجا بروم، حتی برای یک ویزیت!”
همچنین این مطالعه نشان داد مشارکت کنندگانی که به صورت اشتباه منظور متخصصان را متوجه می شوند، احساس می کنند که یک سطح ظاهری از ارتباط کافی می باشد.
بیماران دارای اختلال روانی که قبل از یادگیری صحبت کردن
بیماران دارای اختلال روانی که قبل از یادگیری صحبت کردن
یکی از مطالعات صورت گرفته به صورت خاصی بر روی بیماران دارای اختلال روانی که قبل از یادگیری صحبت کردن، دچار ناشنوایی شده بودند مطالعه صورت داد و نتیجه گیری کرد که این افراد در هنگام تشخیص دادن، بر روی علائم مستند شده و سایر اطلاعات تاکید می کنند.
هر چند که حل کردن این مشکلات به سختی امکان پذیر است، ولی یک سری راه حل هایی در مورد این مشکلات وجود دارند. افراد دارای مشکلات شنوایی باید تشویق شوند که از دوره های برگزار شده در زمینه سلامت روان استفاده کنند و متخصصان سلامت روان باید از مترجم های بیشتری برای کار بر روی بیماران روانی استفاده کنند.
انجمن ملی ناشنوایان بیان کرده است که افراد ناشنوا این حق را دارند تا به متخصصان سلامت روانی مراجعه کنند که در رابطه با کار بر روی افراد ناشنوا یا افراد دارای مشکلات شنیداری، دارای تجربه مناسبی می باشند.
همچنین این سازمان بیان کرده است که افراد ناشنوا این حق را دارند که “بر اساس زبان و حالت ارتباطی که برای آنها موثر می باشد”، ارتباط برقرار کنند و تشخیص و توصیه های ارائه شده برای درمان را به صورت دقیقی درک کنند.
متخصصان بالینی که در زمینه کار بر روی افراد دارای مشکلات شنیداری بی تجربه و یا کم تجربه می باشند، باید با احتیاط زیادی بر روی این افراد کار کنند و در هنگام ارائه تشخیص در مور ناشنوایان، سعی کنند از دیدگاه سایر متخصصان هم استفاده کنند.
علاوه بر این، برای از بین بردن محدودیت های زبانی که منجر به مشکل تر شدن ارتباط می شوند، به انجام تحقیقات و تلاش های بیشتری نیاز وجود دارد.
نویسنده: مشاورکو
تمامی حقوق برای مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین محفوظ بوده و هرگونه کپی برداری از محتوای انجمن پیگرد قانونی دارد. فقط با ذکر نام و لینک بلامانع است.
منبع: مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - سلامت روان ناشنوایان و محدودیت های مراقبتی
مشاوره تشخیصی یک نوع مختصری از زوج درمانی است که برای زوج هایی طراحی شده است که نسبت به ادامه رابطه خود مطمئن نیستند.
همچنین این روش درمانی می تواند برای مواردی که در آن یکی از طرفین خواهان اتمام رابطه است، ولی طرف دیگر امیدوار به حفظ آن می باشد، به کار گرفته شود.
هدف از این روش درمانی کمک به همسران و پارتنر ها است تا آنها قبل از تصمیم گیری برای ادامه رابطه یا خاتمه دادن به آن رابطه، تمامی جوانب و گزینه ها را در نظر بگیرند و بعد تصمیم گیری کنند.
زوج هایی که می خواهند رابطه شان را تمام کنند و از یکدیگر طلاق بگیرند، ولی نمی دانند که ایا خاتمه دادن به رابطه یک تصمیم درستی برای آنها می باشد، در نظر گرفتن گزینه های موجود، و همچنین پیامدهای بالقوه مربوط به این گزینه ها و اختیارات با کمک یک درمانگری که مشاوره تشخیصی را اجرا می کند، مفید می باشد.
مشاور تشخیصی - مشاورکو (2)
مشاور تشخیصی – مشاورکو
فهرست مطالب
تاریخچه و توسعه
اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیصی
مشاوره تشخیصی به چه نحوی مفید می باشد؟
آموزش و گواهی نامه
محدودیت ها و نگرانی ها
مشاوره تشخیصی توسط بیل دوهرتی[۱] و به عنوان بخشی از کار وی در دانشگاه مینسوتا توسعه یافت. به دلیل اینکه معمولا زوج های به درمان مراجعه می کنند که یکی از طرفین تمایل به جدایی و طلاق دارد و طرف دیگر امیدوار به با هم ماندن و ادامه داشتن رابطه است، در این روش چندین تکنیک وجود دارد که به طور خاص برای چنین زوج هایی طراحی شده است. مشاوره تشخیص به طور خاص برای کمک به افرادی که چنین شرایطی و بحث های ترکیبی در رابطه آنها وجود دارد، طراحی شده بود.
اصول و نظریه مربوط به مشاوره تشخیص
هر چند که مشاوره تشخیص به عنوان یک روش درمانی در نظر گرفته نمی شود، ولی می تواند به عنوان یک فرآیند ارزیابی در نظر گرفته شود که به همسران کمک می کند تا مرحله بعدی مربوط به رابطه خود را تعیین کنند. در مشاوره تشخیصی، زوجین سه گزینه ممکن را در نظر می گیرند:
پایان دادن به رابطه، ایجاد یک فرصت و دوره شش ماهه که هر یک از زوجین ماموریت پیدا می کنند تا حداکثر توان خود را برای حفظ رابطه بکار گیرند (هر چند که در اغلب موارد در زوج درمانی شرکت می کنند)، و یا اینکه تصمیم گیری را به تاخیر بیاندازند.
مشاور تشخیصی - مشاورکو (
مشاور تشخیصی – مشاورکو
در طول دوره اول، درمانگران می تواند از زوج ها چهار سوال را بپرسند:
چه چیزی در رابطه اتفاق افتاده است که باعث شده است زوجین تصمیم به پایان رابطه بگیرند؟
برای ثابت نگه داشتن رابطه چه اقداماتی را انجام داده اند؟
کودکان در تصمیم مربط به پایان دادن رابطه ، چه نقشی دارند؟
بهترین زمان ها برای زوجینی که دارای رابطه بوده اند، چه زمانی بوده است؟
بعد از آن، درمانگر با هر یک از زوجین به صورت انفرادی جلسه می گذارد تا در مورد احساسات و بحث ها خود گفت و گو کنند.
بعد از آن، زوجین به صورت مشترک با درمانگر جلسه می گذارند تا در مورد دوره ها مشاوره بگیرند، و در صورتی که زوجین خواسته مشترکی داشته باشند، درمانگر خلاصه دوره های بعدی و ترتیبات مربوط به دوره ها را بیان می کند.
مشاوره تشخیصی، در برخی از روش های مهم درمانی، با دیگر روش های مشاوره زوجین تفاوت دارد. مورد اول این است که هدف از این نوع مشاوره حل کردن مشکلات و نگرانی های رابطه ای نمی باشد، بلکه هدف تعیین این است که آیا مشکلات قابل حل هستند یا نه.
همانند یک دوره زوج درمانی برای کمک به تصمیم گیری زوجین، یک مشاور تشخیصی می تواند زمان بیشتری را صرف جلسه انفرادی با زوجین کند و جلساتی که هر دو زوج در آن شرکت دارند، کمتر باشد.
یکی دیگر از تفاوت های موجود مابین مشاوره تشخیص و دیگر انواع زوج درمانی این سات که مشاوره تشخیصی معمولا به صورت خلاصه می باشد: این روش درمانی معمولا طی یک تا پنج دوره تمام می شود.
مشاوره تشخیصی در زوج درمانی - مشاورکو
مشاوره تشخیصی در زوج درمانی – مشاورکو
مشاوره تشخیص به چه نحوی مفید می باشد؟
وقتی که زوجین به جدایی و یا طلاق نزدیک می شوند، مشاوره تشخیصی می تواند یک راه حل مشخصی را بیان کند و قابل حل بودن مشکلات رابطه ای را نشان دهد.
درمانگران تلاش دارند که به هر یک از همسران کمک کنند تا در مورد نحوه حل مشکلات رابطه ای و پیدا کردن راه حل های بهینه، آگاهی و شناخت پیدا کنند.
مشاوره تشخیص در زمانی که هر یک از زوجین شناخت بیشتری نسبت به موارد اشتباه و نادرست در رابطه شان و تمایل خودشان نسبت به آینده داشته باشند، به عنوان یک روش کاراتری در نظر گرفته می شود.
باور بر این است که این نوع درمان، به خصوص برای زوجینی که درگیر جرّ و بحث های شدید هستند، مفید و کمک کننده باشد.
برای این زوجین، مشاوره تشخیص می تواند در کاهش تضاد های بالقوه مابین همسران و در زمانی که تصمیم به جدایی می گیرند، مفید باشد و در صورتی که آنها تصمیم به طلاق داشته باشند، انجام این پروسه و جدایی را برای هر دو طرف راحت تر می کند.
اگر زوجین تصمیم بگیرند که بعد از مشاوره تشخیص، به زوج درمانی مراجعه کنند، شناخت تضاد های رابطه ای اصلی و نیاز های هر یک از همسران، به منظور ارتقاء سطح رابطه طرفین، می تواند مفید باشد.
آموزش و گواهی نامه
معمولا آموزش مشاوره تشخیصی شامل دوره آنلاینی می باشد که اطلاعات کافی مربوط به اجرای این روش را به درمانگر می دهد و می تواند طی دوره آموزش مستمر ۱۶ ساعته ای کامل شود که برای گواهی نامه دادن به متخصصان سلامت روان ارائه می شود.
برای افرادی که تمایل به افزایش مهارت خود دارند، دوره های آموزشی پیشرفته در دسترس هستند و متخصصان با کامل کردن ساعت های بیشتری از دوره های آموزشی، می توانند در مشاوره تشخیصی مورد تایید قرار گیرند.
فعالان اجتماعی، درمانگران خانواده و ازدواج ، روان شناسان و دیگر متخصصان سلامتی روان می توانند در این دوره های مشاوره تشخیص شرکت کنند.
محدودیت ها و نگرانی ها
هر چند که مشاوه تشخیصی زوجین می تواند برای زوج های زیادی ، به خصوص برای افرادی که با چالش های رابطه ای مواجه هستند و هر یک از زوجین عقیده و دیدگاه متفاوتی نسبت به دوره اقدام دارند، کاربرد داشته باشد، ولی برای تمامی زوجین یک روش مناسب نمی باشد. برای مثال، مشاوره تشخیص برای زوجینی که یکی از طرفین تصمیم به پایان رابطه دارد و تنها به مشاوره مراجعه می کند، مناسب نمی باشد.
دلیل این امر عبارت از این می باشد که متخصصان مشاوره تشخیصی، به شرکت کردن هر دو طرف و پذیرش این روش درمانی به عنوان یک رهیافت مناسب توسط آنها نیاز دارند. علاوه بر این، مشاوره تشخیص برای روابطی که در آن خشونت خانگی وجود دارد و یا هر دو نفر از زوجین تمایلی به شرکت در آن ندارند، مناسب نمی باشد.
محدودیت ها و نگرانی ها مشاور تخصصی
محدودیت ها و نگرانی ها مشاور تخصصی
منبع: مشاورکو : مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین- مشاوره تشخیصی در روان شناسی
روان شناسی / روان درمانی آدلریان، توسط آلفر آدلر[۲] (۱۸۷۰ – ۱۹۳۷) مطرح شد. آلفرد آدلر به عنوان یک روان پزشک تاثیر گذار در طول تاریخ، در اوایل قرن ۲۰ ام توجه فلسفی را در سطح جهانی، به ایده هایی جلب کرد که نسبتا جدید بودند.
وی بر این عقیده بود که شناخت دقیق و نزدیک از وضعیت اجتماعی فرد، از طریق بررسی عواملی از قبیل ترتیب ولادت، سبک زندگی، و آموزش والدینی، یک امر ضروری می باشد.
آدلر معتقد است که هر فردی تلاش می کند که به یک شخص مهمی تبدیل شود و احساس خوبی داشته باشد.
فهرست مطالب
تاریخچه روان شناسی آدلریان
روان درمانی آدلریان
۴ مرحله مربوط به روش درمانی آدلریان
انواع روش های درمانی آدلریان
شناسایی ارزش ها و روان شناسی آدلریان
محدودیت های روان شناسی آدلریان
روان شناسی / روان درمانی آدلریان
روان شناسی / روان درمانی آدلریان
تاریخچه روان شناسی آدلریان
آدلریان قبل از ورود به دنیای روان پزشکی و در اوایل دهه ۱۹۹۰، زندگی و دوران حرفه ای خود را به عنوان یک چشم پزشک از سال ۱۹۸۵ شروع کرد.
وی به شدت مجذوب نظریه های سیگموند فروید[۳] در مورد رفتار بشری شد و آن را به دقت مورد مطالعه قرار داد و با شجاعت بی بدلیل از مفاهیم روانکاوی فروید که قبل از آن به شدت مورد انتقاد بود، دفاع کرد.
در سال ۱۹۰۷، یک فردی که طرفدار و حامی فروید بود، از آدلر دعوت کرد که به عضویت حوزه و گروه داخلی وی در بیاید – توسط یک گروهی، بحث منحصر به فردی در عصر چهار شنبه صورت گرفته شد و تصمصم بر آن شد تا مبناهای مربوط به یک نهضت روان کاوی را ایجاد کنند.
در نهایت، به دلیل اختلافات نظری، آدلر و فروید از یکدیگر فاصله گرفتند و آدلر خودش پیشتاز رهیافت جدیدی در یک روش درمانی جدید شد و بلافاصله مکتب روان شناسی فردی را راه اندازی کرد.
در این سیستم جدید، تاکید بر اهمیت مطالعه کلیه افراد بود. نظریه آلد، به صورت رسمی در انجمن تفکر روان شناسی آزاد مطرح شد و بلافاصله بعد از آن، روزنامه روان شناسی فردی شروع به چاپ کرد.
روان درمانی آدلریان
آدلر در حوزه مربوط به نظریه کلی شخصیت، روان درمانی، و آسیب شناسی روانی پیش قدم بود، و روان شناسی آدلریان، بر توانایی شخصی در پذیرش احساس نابسندگی یا نالایقی و داشتن موقعیت پایین تر نسبت به بقیه افراد تاکید دارد.
وی بر این عقیده است که فرد در زمانی که مورد تشویق قرار می گیرد و احساس شایستگی و احترام در وی شکل می گیرد، پاسخگویی و مشارکت بهتری را از خود نشان می دهد.
در شرایط معکوس و در زمانی که فرد مورد مخالفت قرار می گیرد و دلسرد می شود، وی یک رفتار ناکارا از خود نشان می دهد که بیانگر ایجاد یک حالت رقابتی، شکست و عقب کشیدن در وی می باشد.
زمانی که روش های گفتاری، برای تاثیرات مثبت تشویق مورد استفاده قرار گیرند، احساس بی نقص بودن و خوش بینی در فرد افزایش می یابد.
آدلر به شدت بر این عقیده بود که
“بچه ای که برخورد بدی با آن می شود به یک بچه ترسو و دلسرد تبدیل می شود”، و الگوهای رفتاری با کودکان باید در حد چشم گیری ارتقا یابند تا حس مقبولیت، مهم بودن و احترام در آنان ایجاد شود و این احساس خوب تمام وجود کودک را در بر گیرد.
آدلر معتقد بود که احساس ناشایستگی و پست بودن، به خصوص در زمانی که فرد در سنین پایین احساس حقارت شخصیتی می کند، می تواند در نتیجه ترتیب تولد ایجاد شود.
همچنین عواملی از قبیل وجود یک محدودیت و معلولیت فیزیکی یا نبود همدلی اجتماعی برای سایر افراد، می تواند منجر به ایجاد چنین احساسی در فرد شود.
مبتنی بر الگوهای رفتاری و سیستم های اعتقادی
این روش درمانی، توجه خاصی بر الگوهای رفتاری و سیستم های اعتقادی دارد که در دوران بچگی توسعه یافته است.
متخصصان بالینی که از این روش درمان استفاده می کنند، به شدت معتقدند که این استراتژی ها، پیشروهایی برای خود شناسی و رفتارهای بعدی بوده و به صورت مستقیم بر نحوده ادراک فرد از خودش و دیگران در طول زندگی تاثیر گذار است.
با آزمون این الگوهای رفتاری، ما به صورت کاراتری می توانیم ابزارهای مورد نیاز را برای شناخت ارزش و معنای خود ایجاد کنیم.
با این روش می توان تغییراتی ایجاد کرد که در نهایت منجر به بهبود نتایج درمان بیانجامد.
. با آزمون این الگوهای رفتاری، ما به صورت کاراتری می توانیم ابزارهای مورد نیاز را برای شناخت ارزش و معنای خود ایجاد کنیم.
با این روش می توان تغییراتی ایجاد کرد که در نهایت منجر به بهبود نتایج درمان بیانجامد.
۴ مرحله مربوط به درمان با استفاده از روش آدلریان
یک درمانگر آدلریانی به افراد در درک تفکرات، محرک ها و عواطفی، که بر سبک زندگی آنها تاثیر گذار است، کمک می کند.
همچنین در طول درمان، درمان جو مورد تشویق قرار می گیرد تا با توسعه بینش ها، مهارت ها و رفتار های جدید، یک روش کاراتر و مثبت تری را در زندگی خود بدست آورد.
همه این موارد از طریق چهار مرحله درمان آدلریان به دست می آید:
ضرورت پیدا کردن یک درمانگر
یک رابطه صحیح درمانی مابین درمان گر و شخصی که مورد درمان است، ایجاد می شود و آنها توافق می کنند که با یکدیگر همکاری کنند تا بتوانند به صورت موثر و صحیحی مشکل را شناسایی کنند.
ارزیابی
درمانگر افراد را تشویق می کند تا در مورد گذشته شخصی خودشان، گذشته خانواده شان، یادآوری های اولیه، عقاید، احساسات و محرک های خودشان صحبت کنند.
این کار کمک می کنند تا الگوی زندگی کلی فرد مشخص شود.
این الگوی کامل زندگی شخصی شامل عواملی می باشد که ممکن است در مراحل اولیه درمان، به عنوان عوامل بی اهمیت یا بی ربط در نظر گرفته شوند.
بینش
به فرد در حال درمان کمک می شود تا روش های تفکر جدیدی در مورد موقعیت خودش داشته باشد و این روش ها را توسعه دهد.
جهت گیری مجدد و اصلاح بینش:
درمانگر به فرد کمک می کند تا اقدامات جبرانی و موثری را بکارگیرد که منجر به تقویت بینش جدید یا تسهیل بینش های بعدی می شود.
شناسایی ارزش ها و روان شناسی آدلریان
افرادی که به درمان مراجعه می کنند، می خواهند تا بینش و دیدگاه خودشان را نسبت به رفتارهایشان تغییر دهند و واکنش مناسبی نسبت به وضعیت های مختلف زندگی خودشان داشته باشند.
روان درمانی آدلریان، از یک فرایند شناسایی ارزشهای آدلریانی استفاده می کند، به نحوی که شخص تحت درمان به صورت یک تشکیلات و سازمان مربوط به حیات شخصی معرفی می شود که شامل ترتیب تولد، بافت اجتماعی و دیگر فعالیت های محرک خارجی است و دربرگیرنده تاثیرات والدینی می باشد.
با شناخت این تشکیلات و نحوه تاثیر آن بر ارزش ذاتی، مقبولیت و انتظارات، یک فرد می تواند شروع به پذیرش عواطفی کند که آنها به عنوان یک کودک، نسبت به اتفاقات تجربه شده دارند.
این پروسه ادراک، به افارد تحت درمان کمک می کند تا ارزش های ذاتی صحیح خودشان را که مستقل از بقیه می باشد، شناسایی کنند (این اتفاق ممکن است بار اولی باشد که برای یک فرد صورت می گیرد).
شناسایی ارزش های آدلریانی
شناسایی ارزش های آدلریانی به فرد اجازه می دهد تا با یک دید جدیدی که تغییرات مثبت را تقویت می کند، به عقاید قبلی خود نگاه کند.
شناسایی ارزش ها صرفا مربوط به انجام موارد مهم، شناسایی مواردی که شخصا برای خودتان مهم است، و انجام اقدام موثر که با راهنمایی این ارزش ها صورت می گیرد، می باشد.
تمرینات متفاوتی برای کمک به شناسایی ارزش های انتخابی بکار گرفته شده است که به صورت راهنمایی برای هدایت رفتار موثر و ارادی عمل می کند.
افرادی که غرق در تفکرات خود می شوند و تمایل دارند تا با احساسات دردناک مقابله کنند یا از آن اجتناب کنند، در انتخاب اقداماتی که هدفمند و مطابق با ارزش ها باشد، با مشکل مواجه می شوند.
از طریق آزاد سازی تفکر از چنین درگیری هایی، آنها به اقداماتی دست می یابند که مطابق با ارزش های حقیقی آنها بوده و این افراد، اقدامات کامل و صحیحی را از خودشان بروز می دهند.
انواع روش های درمانی آدلریانی
روان درمانی فردی آدلریانی، درمان مختصر، درمان زوج ها و درمان خانوادگی روش های درمانی هستند که به افراد کمک می کنند تا از احساسات ناکارا و غیر مفید خود خلاص شده و تمرکز خود را بر ایجاد اصلاحات در ارزش های پذیرفته شده، احساسات و رفتارهایی جلب کنند که مانعی برای رشد مثبت افراد می باشد.
تکنیک های آدلریانی از مکالمه سوکراتیک[۴] استفاده می کند تا توسعه مربوط به وضعیت های کارا و مفید را در حوزه های مختلفی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش دهی به خود، و مهم تلقی کردن خود را رشد دهد.
این وضعیت منجر به افزایش توانایی فرد برای مشارکت طبیعی و ایجاد روابط محکم می شود.
بزرگترین هدف این نوع درمان، از بین بردن عقاید و رفتار ها مخرب (که فرد به صورت مستقل و ناخودآگاه در مراحل قبل از درمان از آنها استفاده می کرد) و جایگزینی ابزارهایی می باشد که به فرد اجازه می دهد تا اعتماد به نفس و شخصیت اجتماعی خود را تقویت کند.
محدودیت های مربوط به روان شناسی آدلریانی
روش درمای آدلریان، یک روش زمان بر بوده و این رهیافت ممکن است در مورد افرادی که به دنبال درمان سریع تر یا راه حل های سریع در مورد نگرانی های خودشان هستند، بهترین مطالعه نباشد.
علاوه بر آن، بخش مهمی از این رهیافت شامل شناسایی اتفاقات صورت گرفته در دوران کودکی می باشد، و افرادی که تمایل به بررسی گذشته خانواده یا وضعیت جسمی خودشان ندارند، ممکن است این رهیافت را یک رهیافت مناسب برای خودشان ندانند.
یک انتقاد دیگری که به این رهیافت وارد است کاهش بالقوه اثر بخشی آن، در مورد افرادی است که داری بینش محدودی بوده و/یا با نگرانی هایی مواجه هستند که بر توانایی کارکرد آنها تاثیر دارد.
هر چند که روش درمانی آدلریان در چندین مطالعه تایید شده است، ولی آزمایش های بیشتر می تواند منجر به فراهم سازی شواهد گسترده تر در مورد کاربرد این روش شده و حمایت خوبی از مزایایی این رهیافت به عمل آورد.
منبع: مشاورکو: مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - روان شناسی / روان درمانی آدلریان
اصولا اکثر معتادان دارای احساسات افراطی و تفریطی هستند، در بعضی از مواقع احساسات خود را سرکوب و در نطفه خفه می کنند و در گاهی اوقات همان احساسات را آنقدر زیاد بروز می دهند، که هم برای خود و هم برای دیگران مشکل ساز می شوند.
در مجموع اکثر معتادان با احساسات خود سر آشتی ندارند. از آنجا که بیمار مبتلا به اعتیاد روند فکری و احساسی طبیعی ندارد و اعتقادات و احساسات او غیر واقعی و منحرف است، بنابراین هیچ وسیلهء قابل اعتمادی برای ارزیابی خود ندارد و بیمار بنابر طبیعت اعتیاد که حالتی غیر عادی است در دنیای خود ساخته و با احساسات مجازی خود روزگار می گذراند و هیچگونه شناختی از وجود و احساسات واقعی خود که در زیر شخصیت ظاهری اش پنهان شده است، ندارد. یکی از دلایل مهم سرباز زدن معتاد از پذیرش احساسات واقعی خویشتن، نداشتن شناخت از شخصیت واقعی خود است. بیمار، همواره در میان دو قطب احساس حقارت و تصورات خودبزرگ بینانه سرگردان است.
او تصور می کند که از همه برتر است، اما احساس او (حقارت) با فکرش مطابقت ندارد.
خصوصیات احساسی معتادان، همیشه با یکدیگر در تضاد هستند، این مشکل باعث می شود که آنها حتی پس از ترک دراز مدت، در صورت حل نکردن این مشکلات، بار دیگر به مواد مخدر پناه ببرند و با مسخ احساسات و کند کردن افکار، آرامش پیدا کنند. برای حل این حالات پیشنهاد من این است که، ارزیابی شخصیتی امکان شناخت واقعی را از خود و کنترل احساسات را برای معتاد به ارمغان می آورد.
● حال احساس گناه و خجالت را در بیمار معتاد بررسی می کنیم.
▪ بطور کلی دو نوع احساس گناه و خجالت وجود دارد.
۱) واقعی
۲) غیر واقعی.
احساس گناه و خجالت واقعی مستقیما از فطرت پاک و وجدان ما سرچشمه می گیرد. این احساس زمانی خود را بروز می دهد که ما کاری را بر خلاف اصول و فواعد مورد قبول جامعه انجام داده باشیم، بنابر این از بابت آن احساس گناه کرده و خجالت می کشیم. که اینگونه احساس در همه آحاد جامعه وجود داشته و همه بطور یکسان آنرا درک می کنند. بیماران مبتلا به اعتیاد هم از این قاعده مستثنی نیستند ولی تفاوت عمده آنها با افراد معمولی اینست که این احساس در آنها بشدت قویتر و مخرب تر است و راه حلی را که هم برای رها شدن از این درد انتخاب می کنند، کاملا با افراد معمول جامعه فرق می کند.
احساس گناه و خجالت غیر واقعی توسط شرایط گوناگونی ایجاد می شود، که ما هیچ نقش یا تقصیری در بوجود آمدن آن نداشته ایم. تفاوت بارز بیماران مبتلا به اعتیاد با افراد طبیعی در همینجا بخوبی ظاهر می شود. افراد سالم در اینگونه مواقع بخوبی به عدم نقش خود در این موارد پی برده و نیازی به درگیر کردن ذهن وفکر را در خود نمی بنند. ولی عکس این قضیه در معتادان اتفاق می افتد. آنها در بسیاری از این حالات خود را کاملا مقصر دانسته و سرزنش می کنند. لازم است در بیماران مبتلا به اعتیاد که در حال بهبودی هستند اینگونه شرایط را بطور کامل شناسایی کرده و از دام آن خلاصی یابند.
از علایم دیگر بیماری اعتیاد، رنجش، تنفر و کینه است. معمولا افراد معتاد نسبت به خانواده، دوست، فامیل و جامعه لبریز از رنجش، کینه و تنفر است. ماجرا از این قرار است که معتاد در ذهن خود قوانینی خود ساحته وضع می کند که همه باید بر اساس این قوانین رفتار کنند و هنگامی که کسی این قوانین را زیر پا بگذارد، از او می رنجد، در حالیکه متوجه نیست که رنجش از دیگران به خاطر بی اعتنایی به قوانین شخصی ودرونی که خود وضع کرده، بی معنی و ناموجه است.
افراد معتاد، با این اعتقاد رشد می کنند که با نبخشیدن دیگران، می توان آنها را تنبیه کرد. به بیان دیگر: اگر من تو را نبخشم، تو رنج خواهی برد. اما در واقع این من هستم که رنج می برم، منم که عقده ایی در دل دارم، منم که بی خوابم.
فرد معتاد با نبخشیدن دیگران این رنجش در او قوت و قدرت گرفته و در نهایت تبدیل به کینه و تنفر می شود. او نمیداند که افراد کار خود را می کنند و آگاهیهای خود را دارند و سرزنشها و تحقیرها هم هیچ اثری ندارد، جز اینکه زندگی فرد معتاد روز بروز نابود می شود. افراد مبتلا به بیماری اعتیاد دایما سعی در عوض کردن آدمها دارند، حتی اگر سیل خانه شان را هم ببرد، سیل را هم نخواهند بخشید. او نمی داند که عملکرد جهان هستی بر اساس گناه و سرزنش استوار نیست، این واژها را ما انسانها ساخته ایم.
امتناع از نبخشیدن افراد، رأی مثبتی است که معتادان به نابود کردن زندگی خود میدهند.با این اوصاف معتاد فردی است که درونش لبالب از رنجش، کینه و تنفر نسبت به اطرافیان(خانواده، فامیل، دوستان و جامعه) است. او نتنها درصدد کاهش این آلام برنمی آید، بلکه بصورت ناخودآگاه روز به روز بر آنها می افزاید. چون بیماری اعتیاد اینگونه می خواهد.
ـ از خصوصیات بارز دیگر معتادان خودبزرگ بینی و غرور میباشد، که در این نوشتار به آن میپردازیم.
این خصوصیات یکی از عوارض بیماری اعتیاد است. خودبزرگ بینی یکی از وسایل دفاعی و زاییده غرور متورم است. تورم غرور در اثر نداشتن ارزش واقعی و درونی پدید می آید و جای خالی هویت واقعی را پر می کند. درست مثل کسی که در تاریکی از ترس سوت بزند و بدینوسیله به روی خود نیاورد که می ترسد.
معتاد توخالی هم، با سعی در بزرگ جلوه دادن خود، خلاء درونی را بروی خود نمی آورد.
از دیگر خصوصیات معتادان اینست که درجه تحمل و طاقت آنها نسبت به افراد معمولی و سالم کمتر است که به نوعی به خود بزرگ بینی آنها مربوط می شود. افراد سالم وقتی مشکلی برایشان اتفاق می افتد، سعی می کنند به بهترین وجه ممکن راه حلی برای آن بیابند، ولی معتادان در اینگونه مواقع درجه تحمل و طاقتشان بسیار اندک بوده و سریعا از شانس و اقبال خود شاکی می شوند، به تمام دنیا بد و بیراه می گویند و عاقبت فکر می کنند که این دنیا اصلا ارزش زندگی کردن ندارد و مرگ و خودکشی راه حل بهتری است. آنها در اثر فرار از مشکلات و مسایل روزمره، بزرگ کردن آنها و نداشتن تمرین در مورد حل مشکلات، روز به روز مقاومتشان کمتر و احساس حقارت و بیهودیگیشان بیشتر می شود. برای سرکوب این احساس و ترس از برملا شدن کوچک بودن وجودشان، سعی در بزرگ و قوی نشان دادن خود می کنند و به این طریق بر خود بزرگ بینی و غرور خویش می افزایند.
ـ از خصوصیات دیگر معتادان تفکر انتخابی است. این طرز تفکر که شاخه ایی از سیستم انکار است، به بیمار مبتلا به اعتیاد کمک می کند که بی توجه به واقعیات و هر دو روی سکه، توجه خود را فقط معطوف به یک روی آن بنماید. مثلا وقتی در خیابان مشغول خرید مواد مخدر است فکر می کند که گیر مأموران مبارزه با مواد مخدر نمی افتد و اگر برخلاف تفکر خود، دستگیر شود، آنوقت فکر می کند که یا او را لو داده اند، یا مأموران با او لجبازی دارند و فقط او را دستگیر میکنند. معتاد فکر نمی کند که با آن قیافه به اصطلاح تابلو و دربدر خیابانها دنبال مواد گشتن، طبیعتا نظر مأموران را جلب می کند و لو دادن، بدبیاری و لج بازی در کار نیست. معتاد در این حالت از اراده شخصی در مسیر نادرست، بصورت ناخودآگاه استفاده می کند و تمام انرژی خود را صرف آن عملی می کند که فکر می کند درست است و از داشتن حق انتخاب و تصمیم گیری که ودیعه خداوند برای هر انسانی است، سوءاستفاده می کند. فرد معتاد احساسات و نیازهای دیگران را در نظر نمی گیرد و بدون هرگونه ملاحظه و مراعاتی آنها را کنار گذاشته و فقط به دنبال خواسته خود است و با تمام قدرت هم اگر کسی بخواهد این حق را از او بگیرد، زیر پا له می کند و مانند طوفان و تندبادی بیرحم به زندگی، افراد، خانواده، دوستان و حتی غریبه ها تازیانه می زنند. در این حالت فرد معتاد چنان سرگرم تعقیب افکار و خواسته های آتی و اجباری خود است که رابطه اش با وجدان و خداوند کاملا قطع می شود.
بروز این مجموعه عوامل باعث پیدایش بیماری اعتیاد میشود و فرد مبتلا به نیماری اعتیاد حتی قبل از اینکه مواد مخدر مصرف کند به این بیماری مبتلا شده و با آن دست به گریبان است.
ـ ترسهای شناخته شده و ناشناخته: خالق یکتا، تمامی بندگان خود را با آنکه دارای استعدادها، درجات هوش و قدرتهای بدنی متفاوتی هستند، در معنا یکسان خلق کرده است. هیچکس بر دیگری ارجح نیست و هرکس در جا و مکان خود محترم است.اینها حرفهایی است که همه میزنند، اما کسانی که این حرفها را در درون خود باور دارند، نیک بختانی هستند که دردنیا با همنوعان خود در صلح و صفا زندگی میکنند و در آخرت، در مقابل خالق خود روسفیدند، اما بقیه مردم که در کودکی عشق، عدالت، برادری و برابری را نیاموخته اند، معمولا یا خود را برتر و یا کمتر از دیگران میدانند و در واقع کسی که بقول معروف عقدهء حقارت دارد، در صورتی که کمی با خود صادق باشد و بتواند این ضعف خود را تشخیص دهد، برای رهایی از این عقده و بهبودی، شانس بسیار زیادی خواهد داشت.
کسانی که احساس برتری میکنند افرادی هستند که به خاطر احساس بی ارزشی درونی و نداشتن هویت، همچنین نداشتن صداقت کافی برای تشخیص این ضعف، از نظام انکار که وسیله ایی دفاعی است، بهره میگیرند. آنها صفات خوب خود را به کمک انتخابی فکر کردن بزرگتر می بینند و خود مانع دیدن ضعفهای خویش میشوند.
تـــــــرس اینگونه افراد از احساسات خود آنقدر زیاد است که از خود واقعی جدا میشوند و دنیایی ساختگی و مجازی برای خویشتن بنا میکنند. برای چنین افرادی، احساس برتری، وسیله اختفای حقارت است.
اگر ما بتوانیم به بیماری اعتیاد، عریان شده از علایم اولیه و ظاهری آن نگاه کنیم، به این معنی که به آن جدا از مصرف مواد مخدر یا رفتارهای اجباری دیگر نگاه کنیم و آشکارترین شاخصه های آنرا حذف کنیم، به باتلاقی مملو از ترس خودمحورانه میرسیم. بنابراین افراد مبتلا به بیماری اعتیاد نصفه و نیمه زندگی میکنند، بدون اینکه کاملا زنده باشند. آنها از هر چیزی که باعث برانگیختن احساساتشان شود، می ترسند. می ترسند که دیگران آنها را دوست نداشته باشند، پس عقب نشینی کرده، منزوی میشوند و مواد مخدر مصرف میکنند تا حداقل با خودشان راحتتر باشند. دروغ گفتن و کلک زدن از ترس اینکه در شرایط یا مشکلی قرار گرفته که هزینه داشته باشد. آزار رساندن و صدمه به دیگران، برای حمایت خود. سوءاستفاده از دیگران و استثمار آنها از ترس اینکه مبادا تنها، منزوی و مطرود شوند. تعقیب خودخواهانه خواسته های خود از ترس اینکه، از هر چیزی به اندازه کافی نداشته باشند بدون اینکه در نظر داشته باشند که در این روند چه صدماتی به دیگران وارد میکنند. معتادان معمولا بخاطر حفظ چیز با ارزشی که دارند، بر سر اصول اساسی زندگی معامله میکنند.
اصولا برای بهبودی لازم است که ترس خودمحورانه و خودخواهانه را از وجود بیرون کرد تا دیگر نیرویی برای انهدام و خرابی وجود نداشته باشد.
در بحث مربوط به روانشناختی و روانکاوی اعتیاد هم به این نتیجه رسیدیم که اعتیاد یک بیماری مرکب و پیچیده است و علت و العلل آن ریشه در باورها و اعتقادات غلط فرد معتاد دارد. به همبن خاطر فرد معتاد همیشه از تنهایی شدیدی رنج میبرد، او حساس میکند که به هیچ جا تعلق ندارد.
فرد معتاد به علت مشکلات روحی شدید از قبیل ترسهای ناشناخته و فلسفه های غلطی که دیگران به او خورانده اند، نیاز به در جمع بودن و در اجتماع زندگی کردن را بصورت ناخودآگاه کتمان میکنند و حتی امر به آنها مشتبه شده که واقعا میتوانند با تکیه بر اراده خود و بدون اتکا به کسی و یا هر مرجع دیگری در زندگی موفق شود. زمانی که معتاد به آخر خط یأس و انزوا میرسد، در آن لحظه تمام موجودیت، گذشته، حال و آینده، عشق و امید، مرگ و زندگی و این که اصولا در این دنیا چکاره هستم، در مقابلش جلوه گر شده و با خود فکر میکند که شاید گم کرده راه دیاری دیگر است که در اینجا سرگردان است. این سرگردانی و یأس در افراد مبتلا به افسردگی عمیق هم مشاهده میشود.
▪ در اینجا میخواهم خصوصیات بارز یک معتاد از لحاظ روانشناسی اشاره کنم.
ـ خصوصیات فرد معتاد عبارتند از :
۱) ترس شناخته شده و ناشناخته مفرط.
۲) خود بزرگ بینی
۳) غرور
۴) خود محوری
۵) احساسات کنترل نشده ( افراطی با تفریطی )
۶) اراده بسیار بالا ولی بکارگیری آن در جهت منفی
۷) عدم تصمیم گیری صحیح
۸) عدم اعتقاد منطقی به نیروی برتر از خود
۹) نداشتن انگیزه برای انجام کارهای درست
۱۰) لبریز از رنجش در مورد اطرافیان( خانواده، دوستان، فامیل و اجتماع)
۱۱) کینه و تنفر عمیق
۱۲) داشتن احساس گناه و خجالت
۱۳) عدم روابط صحیح و منطقی
۱۴) روابط جنسی نادرست
۱۵) سوء استفاده از از اطرافیان( خانواده، دوستان، فامیل و اجتماع) و ده ها خصوصیت دیگر.
البته گفتنی است که افراد معتاد دارای خصوصیات بسیار مثبتی نیز هستند که در جای خود در مورد آنها بحث خواهیم کرد.که یکی از این خصوصیات بارز بهره مندی هوشی بالای معتادان نسبت به سطح معمول جامعه است.
با توجه به خصوصیات روحی روانی معتادان که در بالا نام برده شد، شکی باقی نیست که اعتیاد یک بیماری مرکب و پیچیده است.
معتاد باید از همه چیز خسته شود تا میل به ترک در او پدید آید. رابطه او با مواد مخدر، مانند رابطه عاشق و معشوق است. تنها دلیلی که میتواند باعث شود که عاشق از معشوق دست بردارد، این است که از او خسته شود.
این خستگی معتاد با مشکلات مالی، خانوادگی، جسمی، عاطفی، قانونی و همچنین تغییرات فیزیولوژیکی بدن او رابطه مستقیم دارد.
هر چه بیشتر عرصه بر معتاد تنگ و تهیه مواد مخدر برایش مشکلتر شود، شانس او برای رسیدن به آخر خط بیشتر میشود. همزمان با این مشکلات، معمولا بیماری به مرحله مزمن رسیده و مقاومت بدن معتاد در برابر مواد مخدر بیشتر میشود. در نتیجه، روزبروز رسیدن به حالت سرخوشی گرانتر و مشکلتر شده و اضطراب، احساس ناامنی و خطر نیز، لذت سرخوشی را بر معتاد حرام میکند. آن عده از معتادانی که دیگر حالت سرخوشی به آنها دست نمیدهد و در واقع پس از مصرف به جای سرخوشی از حال میروند، شانس بسیار زیادی برای بهبودی و تغییر روش دارند.
مطلب دیگر این است که اگر معتاد راه نجاتی در مقابل خود نبیند، حتی اگر میل به ترک هم داشته باشد، سیستم انکار اجازه نمیدهد که بقول معروف چیزی را گردن بگیرد. بهترین راه نجاتی که معتاد ممکن است در مقابل خود ببیند، شاهدی زنده است. معتاد بهبود یافته میتواند امید به بهبوی را در معتادی خسته بیدار کند.
ممکن است بعضی از معتادان از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و جسمی به نقطه ایی که آن را آخر خط کلاسیک مینامیم، نرسند و کار، کسب یا حرفه، خانواده، خانه، اتومبیل و موقعیت اجتماعی خود را حفظ کرده و فقط از لحاط عاطفی و معنوی به آخر خط رسیده باشند. تعریف آخر خط برای این دسته بطور خاص و برای معتادان دیگر نیز بطور عام میتواند به این صورت گفته شود: آخر خط نقطه ایی است که دیگر حالت، وضعیت و شرایط موجود برای فرد معتاد قابل قبول و توجیه نباشد.
در دنیای امروز بسیاری از معتادان به آخر خط کلاسیک نمیرسند و در آخر خط عاطفی، به فکر چاره جویی و یافتن راه حل می افتند. درصد بالایی از انجمن AA و NA از این دسته تشکیل شده اند.
برای آن دسته از معتادان که هنوز به آخر خط از هیچ جهتی نرسیده اند نیز اکنون شانس بهبودی وجود دارد و میتوان به کمک یکی از یافته های جدید علم روانشناسی که آن را روش مداخله Intervention مینامند، به گونه ایی مصنوعی، آخر خط بوجود آورد.
احساس تنهایی و جدایی در معتادان شدید و کشنده است. این احساس را به کمک سیستم دفاعی انکار میتوان سرکوب کرد، اما لازم است درد آن به وسیله ای تخفیف داده شود. بعضی از مردم با بی توجهی به احساسات و مسایل خود و توجه به مسایل دیگران، این درد را تخفیف میدهند. آنها با وسایلی نظیر غیبت کردن، تحقیر کردن و عیب جویی از دیگران، خود را تسکین میدهند. اما کسانیکه دارای شخصیت افراطی هستند بنابر شخصیت خود، به مسکن های قویتری نیاز دارند. یکی از راههای تسکین لذت جویی است.
لذت جویی از طریق مواد مخدر،( الکل هم ماده مخدر است ) روابط جنسی، قمار، پرخوری و طرق دیگر حاصل میشود. عوامل فوق که همگی باعث تغییر حالت احساس و فکر میشوند شخص را از حالتی که از آن بیزار است، بیرون میآورد. یکی از اولین چیزهایی که فرد افراطی( مستعد به اعتیاد ) شخصا تجربه و به نظر من از همان نقطه، اعتیاد را آگاهانه دنبال میکند، آن است که کشف میکند، اگر یکی خوبست، دوتا باید بهتر باشد. این همان نقطه ایست که اعتیاد جای خود را مستحکم کرده و معتاد اراده و رندگی خویش را بی آنکه خود بداند در اختیار ماده مخدر دلخواهش قرار داده است. او در این مرحله باور میکند که ماده مخدر دلخواهش( یا هرچیز و هر کس دیگری که بدان معتاد شده است ) مهمترین و بالاترین و شاید تنها نیاز اوست.
این اعتقاد، به صورت اعتقاد ریشه ایی و اصلی در میآید و معتاد حتی در زمانی که بیماریش مزمن شده و مشکلات جسمی، روانی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و قانونی او را تهدید میکند، همچنان به اعتقاد خود وفادار باقی میماند.
اکثر معتادان در ظول دوران آلودگی، بارها به دلایل مختلف به فکر ترک مواد مخدر میافتند، حتی گهگاه توقفهایی هم دارند، اما این دوران کوتاه مدت بوده و دوام چندانی ندارند.
به اعتقاد من هر معتاد لازم است به آخر خط خود برسد تا بتواند جدا شدن از آنچه را که سالها تصور میکرده حلال مشکلاتش است، قبول کند. این به آخر خط رسیدن، با سر به سنگ خوردن تفاوت دارد. ما میدانیم که زندان رفتن، از دست دادن کار، خانه و خانواده و حتی بیماریهای مهلک و تصادف سخت، هیچکدام باعث ترک دایم مواد مخدر نمیشوند. هرکدام از این اتفاقات میتوانند باعث پیدایش تغییرات عظیمی در فردی عادی شوند، اما معتادان افراد عادی نیستند.
افکار معتاد تحت تأثیر مغز میانی( لیمبیک سیستم ) که کنترل رفتار غریزی را عهده دار است قرار دارد و با قشر مخ که قسمت تکامل یافته مغز است سروکار چندانی ندارد. قشر مخ قسمتی از مغز است که با قضاوت، منطق، ادراک و معرفت سروکار دارد. این قسمت از مغز، روند فکری را که منجر به خلق سمفونی موزیکال، یا نوشتن برنامه های فضایی میشود، فعال میکند ویا شخص را به این نتیجه منطقی میرساند که در اثر مصرف مواد مخدر، همه چیز خود را از دست داده ام، شاید بهتر باشد که از این کار خود دست بردارم!
میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر به سایت مشاوره ازدواج مراجعه کنید
منبع: مشاوره ازدواج - خصوصیات احساسی معتادان
چكيده
پژوهش حاضر با هدف بررسي خطاهاي شناختي که به عنوان زيربناي احساس فرد براي رفتار مي تواند بسيار تاثيرگذار باشد، انجام گرفت. هدف ما در اين تحقيق، بررسي انواع خطاهاي شناختي و زمينههاي پيدايش آن است تا از مسير شناخت آن ها، بتوانيم از بروز رفتارهاي منفي برخاسته از افکار منفي جلوگيري کنيم. روش تحقيق در اين پژوهش، روشي تحليلي است که بر مباني ديني مبتني بر آيات و روايات و دادههاي روانشناسي و علوم تربيتي انجام گرفته است. يافتهها نشان ميدهد که نگاه مثبت به رفتار و انگيزههاي انساني آن، در مواجهه با ديگران، مهمترين عاملي است که ما را از خطاهاي شناختي باز ميدارد. اين تحقيق نشان ميدهد که خطاهاي شناختي عمدتا برخاسته از حدسهاي غيرقطعي است و فردي که داراي خطاي فکري است، همواره ميخواهد رفتار ديگران را حدس بزند و بر اساس تحليل نادرست آنها را به اموري منفي متصف سازد،اما در باره خودش اعتقاد دارد که درست حدس ميزند. آن چه ضرورت دارد اينست که فرآيند ذهنخواني را بررسي کنيم و ببينيم دسترسي ما به افکار ديگران چگونه پديد ميآيد و چه دليل و شاهدي ميتوانيم پيدا کنيم که حدس ما با واقعيت منطبق است؟
کليد واژهها: حدسهايغيرمنطقي. خطاهاي شناختي، رضايت از زندگي، تفکر مثبت، ارتباط
مقدمه
معرفت درست و مطابق با واقعيت عامل مهمي براي يافتن حقيقت و آگاه شدن از زواياي مثبت زندگي است. ناآگاهي و آگاهي ناصحيح، انسان را در تحليل درست وقايع محيط پيرامون، دچار لغزش ميكند. اين امر در سازگاري و ناسازگاري افراد جامعه تأثير فراواني دارد و ميتواند زندگي انسان را تحت الشعاع قرار دهد. براي داشتن يك زندگي مطلوب، بايد از تحريف اطلاعات جلوگيري نمود.
پياژه معتقد است تفكر كودكان نسبت به بزرگسالان، نه فقط از لحاظ كمي، بلكه از لحاظ كيفي نيز متفاوت است. كودكان نسبت به بزرگسالان فقط اطلاعات كمتري ندارند، بلكه اين اطلاعات را نيز به گونهاي متفاوت پردازش ميكنند.1 كودك در دوره پيش عملياتي، يعني از دو تا هفت سالگي، در گفتار و تفكر، فقط به خودش ميانديشد. او نميتواند نقطه نظر ديگري را درك كند؛ فقط ميتواند چيزها را از ديدگاه خودش ببيند. بنابراين، تفكر او در اين دوره، از تعميم بيش از حد، تفكيك بيش از حد، جاندارپنداري و مصنوع گرايي برخوردار است.2 بزرگسالان، كه انتظار نميرود در فكر و شناخت خود اين گونه باشند، گاهي اين گونه فكر ميكنند و دچار خطا در فكر ميشوند. گاهي تجزيه و تحليل اطلاعات در ذهن ما تحريف ميشود. اين نوع تحريفها، كه خطاها و تحريفهاي شناختي ناميده ميشوند، به اشكال گوناگوني ظاهر ميشوند.3
خرسندي و ناخرسندي، آرامي و ناآرامي و عموم حالتهاي افراد، با فرايند تفكر فرد ارتباط مستقيم دارد. افراد مختلف در موقعيتهاي مشابه، به سبكهاي متفاوتي عمل ميكنند. حتماً اينها احساسات متفاوتي داشتهاند. مربيان، معلمان و والدين، براي تغيير رفتار فرزندان و جايگزيني رفتار مطلوب، ابتدا بايد نگرش و تفكر آنان را به دقت بررسي و ارزيابي كنند؛ زيرا مبناي رفتار آنان طرز تفكر آنهاست. بهترين راه براي تغيير رفتار، آن است كه احساس را عوض كنيم. احساس با تغيير افكار قابل تغيير است.
افكاري كه به صورت خودكار پديد ميآيند و حالت منفي دارند، به افكار «خودآيند منفي» معروف هستند و با يكديگر شباهتهايي دارند. اين افكار، به دليل تشابهي كه دارند، طبقهبندي ميشوند و اصطلاحاً به آنها «خطاهاي شناختي» ناميده ميشوند. در تمام صور خطاهاي شناختي، انسانها ذهن ديگران را ميخوانند، يا تلاش ميكنند احساسات و عقايد آنها را حدس بزنند. به حدس خود اعتقاد كامل دارند. اين در حالي است كه توانايي حدس قطعي را ندارند.4
سؤال اين است كه آيا دسترسي به افكار ديگران به راحتي پديد ميآيد؟ چه دليل و شاهدي ميتوان يافت كه حدس انسان درباره ديگران با واقعيت منطبق است؟
انواع خطاها
خطاهاي شناختي داراي انواعي است. لازم است هريك از آنها را به طور جداگانه مورد بررسي قرارداد و به كاركردهاي آنها پيبرد.
خطاي ذهن خواني5
ساختن فرضياتي در مورد افكار، احساسات و انگيزههاي يك فرد و بيان آن،6 يكي از خطاهاي شناختي است. در اثر خطاي ذهنخواني، فرد تلاش ميكند افكار، احساسات و تمايلات ديگران را به صورت منفي حدس بزند. اين بدبيني در همه موقعيتهاي طبيعي حتي نسبت به كساني كه از ظاهري غير دلخواه برخوردار هستند، خطا است.
اصل اوليه در نگاه به ديگران، اين است كه انسان «خوش بين» باشد. پيامبراكرم(ص) ميفرمايند: مؤمن عاقل نيست مگر اينكه ده ويژگي در او باشد: يكي از آنها اين است كه هركس را ميبيند و در مقايسه با خود ميسنجد، معتقد باشد او بهتر و باتقواتر است؛ يعني نگاهش به ديگران اين قدر مثبت باشد كه همه را بهتر ببيند؛ زيرا مردم دو دستهاند: برخي در ظاهر بهتر و باتقواتر و برخي بيتقواتر هستند. پس انسان زماني كه فرد باتقواتر را ميبيند، بايد در برابر او تواضع كند تا از او الگو بگيرد و زماني كه فردي به ظاهر بيتقوا را ميبيند، با خود بگويد: او گرچه از ظاهرش شرّ هويدا است، شايد باطن بهتري داشته باشد.7 اين حديث، با مضمون كمال عقل مؤمن از امام رضا(ع) نيز نقل شدهاست.8 با چنين رويكردي فرد به اين نتيجه ميرسد كه حتي از ظاهر منفي افراد نيز نميتوان باطن و درون آنان را حدس زد. اين نتيجة ايمان مؤمن است كه موجب ميشود انسان از تحليل اشتباه دور بماند.
ايمان مانعي است دروني كه از هرگونه تفسير گفتار و رفتار ديگران، به صورتي كه موجب جدايي افراد از يكديگر شود، جلوگيري ميكند و در فرايند اسناد مداخله ميكند و آن را در جهتگيري به نفع افراد جامعه سوق ميدهد.9 نوع احساس و هيجاناتي كه افراد تجربه ميكنند، به اسناد آنان بستگي دارد. ميتواند پيامدهاي روانشناختي مهمي در جهت ائتلاف يا اختلاف آحاد جامعه داشته باشد.
امير مؤمنان علي(ع) ميفرمايد: «رفتارهاي ديگران را به بهترين صورت تصور كن و هيچ سخني از آنان را در جايي كه بتواني فضاي خيري براي آن در نظر بگيري، به بدي
تحليل نكن.»10
درصورتي كه بدبيني از روي حزم و احتياط باشد و براساس پيشينه رفتارهاي فرد به وجود آمده باشد؛ يعني شواهد و علائم زشتي آشكار باشد، بهگونهاي كه زشتي او امري عادي و متعارف باشد، امري بهجا و پسنديده است. حضرت علي(ع) ميفرمايند: «در زمانهاي كه خير و صلاح بر جامعه حاكم است، چنانكه به كسي بدبيني پيدا كني، ستم كردهاي و در زمانهاي كه فساد بر جامعه حاكم باشد و تو به ديگران خوشبين باشي، به لغزش دچار گشتهاي.»11
بنابراين، در روابط اجتماعي، جايي كه فساد حاكم است و هر كس به طور طبيعي قضاوت منفي دارد، قضاوت مثبت نوعي ساده لوحي است. اين وظيفه افراد است كه از جاهايي كه بستر گمان به فساد گسترده است، دوري كنند تا قضاوت منفي دربارة آنان صورت نگيرد. به از اينرو، به افراد توصيه شده است كه خود را در موضع تهمت قرار ندهند؛ چرا كه در اين صورت بهطور طبيعي در معرض بدبيني هستند و جز خود نبايد كسي را مذمت كنند.12 بدبيني در اين موقعيت، از احتياط و دورانديشي سرچشمه ميگيرد.13
در روايات، در مواردي، خوشبيني به صورت مطلق، مطلوب است؛ جايي كه بخواهيم در موقعيت طبيعي، درباره خوبي و بدي ديگران قضاوت كنيم. اين قضاوت خوشبينانه موجب ميشود كه ما هيچگاه خود را برتر از ديگران نبينيم و شناخت صحيحي داشته باشيم. نبايد بيدليل به ديگران اعتماد كرد. در سپردن امانتهاي عمومي و پستهاي مديريتي و مسائل مرتبط با منافع عموم، نبايد خوشبين بود و بدون دليل اعتماد كرد. بنابراين، در موقعيتهاي عادي و طبيعي، ذهن ديگران را بهصورت منفي تحليل كردن، خطاي شناختي به حساب ميآيد.
خطاي فيلتر ذهني14
يكي ديگر از تحريفهاي شناختي، فيلتر ذهني است. فيلتر ذهني موجب ميشود كه فرد بخشي از واقعيتها را نبيند و فقط به واقعيتهاي محدودي توجه كند كه شايد آن محدوديت بخش اصلي واقعيت نيست.15 براي مثال، وقتي كسي ميگويد: «هيچكس مرا دوست ندارد، من آدم بيمصرفي هستم. هروقت با كسي دوست شدهام، نتوانستهام دوستيام را حفظ كنم.» به سرماية خود توجه نكرده، و فقط كمبودهاي خود را ديده است. چنين فردي، به دليل حصاري كه پيرامون خود كشيده است، نميتواند هيچ موردي را كه خلاف افكار غلط محاصره كننده نشان ميدهد، تصور كند. بهعنوان مثال، هرگز نميتواند به اين امر فكر كند كه خداوند تا چه حد او را مورد علاقه مادرش قرار داده است و او از اين نعمت برخوردار است يا دوستاني نصيب او كرده است كه كمتر كسي چنين دوستاني دارد و... چنين فردي نه تنها به همه بخشهاي زندگي توجه نكرده، بلكه بخشهاي اصلي را نيز درست نفهميده است. اين نكته مهم است كه بدانيم بخش اصلي واقعيت زندگي ما كجا است؟
وقتي به اين نكته توجه ميكنيم، پي ميبريم مبناي ارزشگذاري در تعاليم اسلامي براي انسان، ارتباط و تعلق وجودي او به خداوند و دميده شدن روح الهي در وجود او است. دارايي حقيقي او همين است. شناخت انسان به معناي شناخت ارزشهاي وجودي، كرامت انساني و ارتباط انسان با خدا است.16 خودشناسي، انسان را به عميقترين لايههاي دروني انگيزههاي خويش هدايت ميكند. در چنين صورتي، انسان خود را وابسته مطلق به خداوند ميداند. در نتيجه، هيچ گاه بخشهاي غير مهم از واقعيت را مهم نميبيند و هيچگاه احساس شكست نميكند.
احساس دارايي با وابستگي به مالك خود «نه بيگانه» غرورآفرين است. انسان با درك صحيح از مالكيت خداوند منّان، كه فضل مطلق است و بخلي در او راه ندارد، ميفهمد كه با كريم مواجه است. اين مواجهه، كه در وجود او بخش اصلي زندگي را تشكيل ميدهد، آرامشآفرين است.
خطاي بيتوجهي به اثر مثبت17
ناديده انگاشتن بخش مثبت زندگي منفينگر است كه نقش عمدهاي در زندگي مطلوب دارد، خطاي بيتوجّهي به امر مثبت را به همراه دارد كه نشان ميدهد فرد فقط منفينگر است. و توجهي به امور مثبت ندارد.18 اين خطا از آن جا پديد ميآيد كه فرد انتظارات عجيب دارد. گويا امور مثبت زندگي، اموري است كه بايد باشد و بودنش قابل ارزش گذاري نيست، بلكه نبودن آن ارزش منفي ميآفريند و روح انسان را كدر ميكند. با چنين تصوري، فقط به جنبههاي منفي چشم دوخته ميشود و براي انسان نااميدي و چندش ايجاد ميشود.
روزي حضرت عيسي(ع) با اصحاب خويش از محلي عبور ميكردند. در ميان راه، سگ مردهاي را مشاهده نمودند. بعضي از اصحاب حضرت گفتند: اين سگ چقدر بدبو است. حضرت در مقابل فرمودند: «اين حيوان چه دندانهاي سفيدي دارد!»19 اين نوع نگاه، كه از مثبت نگري حكايت ميكند، وقتي درباره حيوانات مرده از زبان معصومين(ع) مورد تشويق قرار گرفته است، مثبت نگري نسبت به انسانها، كه با فطرت پاك خدادادي خلق شدهاند، اولويت بيشتري دارد.
خطاي همه يا هيچ20
يكي ديگر از خطاهايشناختي، تفكر همه يا هيچ است. اين خطاي شناختي گوياي اين است كه اگر فرد به كاملترين و بالاترين سطح مورد نظر خود نرسد، گويي هيچ موفقيتي بهدست نياورده است.21 چنين فردي، اصلاً به دارايي نسبي معتقد نيست و دارايي را مطلق ميبيند و ميگويد: دارايي يا هست يا نيست و كم و زياد براي او معنا ندارد. براي مثال، دانشجويي كه براي يك امتحان تلاش زيادي كرده و نمرهاش نسبت به امتحان قبلي بهتر شده است، ولي به حد ايدهآل نرسيده است، گاهي با خود ميگويد: «كه تلاشهايم هيچ فايدهاي نداشته، هيچ چيز نسبت به سابق تغيير نكرده است.» اين خطاي شناختي، همان تفكر همه يا هيچ است؛ اين خطاي شناختي است، زيرا چنين فردي وظيفه خود را انجام داده و تلاش بيشتري نسبت به قبل داشته است. پس به خاطر وظيفهاي كه انجام داده است، نبايد نگران باشد.
آنچه انسان را به گمراهي ميكشد، غفلت از تلاش در راه وظيفه است. اين غفلت است كه براي انسان ناامني ايجاد ميكند.22 از اينرو، به جويندگان خوشبختي توصيه شده است: «غفلت را كنار بگذاريد و به تلاش و كوشش رو آوريد.23 اين لازمه احتياط و تدبير در كارها است.24 نبايد از هيچ چيز، جز تخلف در سعي و كوشش براي انجام وظيفه هراس داشت.25 هرجا كه نقطه امني پيدا شد و انسان احساس كرد به مأموريت خويش عمل كرده است، بايد احساس آرامش كند.26 كسي كه هميشه به اين مسئله فكر ميكند كه بايد همه آنچه را كه ميخواهد، در هر صورت به دست آورد، فردي خيالاتي است. تصحيح خطاي شناختي در اين زمينه، ميتواند براي انسان نشاط و شادابي به همراه داشته باشد.
خطاي پيشگويي27
گاهي اوقات افكار ما بيشتر معطوف به آينده است، ولي بيشتر آنچه كه براي آينده پيشبيني ميكنيم، منفي است. بهعنوان مثال، وقتي گفته ميشود: «حتماً امتحانم را خراب خواهم كرد»، «مطمئنم كسي به حرفم گوش نخواهد كرد»، «بليط پيدا نخواهم كرد.» و.... به نظر ميرسد، چنين پيشبينيهايي براي آينده درست نباشد، بهخصوص اگر قضاوتها يكطرفه باشد. اين «خطايشناختي پيشگويي» ناميده ميشود. گاهي اين پيشگويي، به پيش داوري منتهي ميشود كه نوعي نگرش منفي و خصمانه نسبت به ديگران است.28 تعاليم اسلام نگرشهايي را به افراد ارائه ميدهد تا زمينههاي شناختي پيش داوري را از بين ببرد.29
در اين زمينه، متون ديني ابتدا افراد را به تفكر و دنبالهروي از علم ترغيب و سپس، آنان را از پيروي حدس، گمان و تصورات غيرعلمي منع ميكند.30 پيروي از احتمالات غيرعقلايي خطا محسوب ميشود. پيشبيني آينده، درصورتي كه با شواهد قطعي همراه باشد، قابل قبول است. در غير اين صورت، هيچ نوع پيشبيني و پيشگويي قابل دفاع منطقي نيست و خطاي شناختي محسوب ميشود.
حضرت علي(ع) ميفرمايد: «آيا گمان ميكني تو ميتواني ديگران را به زمان و ساعتي راهنمايي كني كه هرگونه بدي در آن كنترل شده باشد، يا به عكس از ساعتهايي سخن بگويي كه بدي در آن اتفاق ميافتد؟ اگر كسي تو را در اين فكر و پيشگويي تصديق كند قرآن را تكذيب كرده است!»31 بيشك، قرآن و سخنان معصومين(ع)، شناخت صحيح را در اختيار ما قرار ميدهد. تكذيب آنها به خطاي شناختي است.
از نظر قرآن، آينده ما را اعمال ما رقم ميزند. اين مقدار از پيش بيني چون قطعي است، قابل پيشگويي است.32 بنابراين، براي دستيابي به آرامش با پذيرش مسئوليت و انجام وظيفه، فقط بايد به خدا توكل كرد و او را در نظر گرفت. در اين صورت، خداوند براي انسان گشايشي فراهم ميآورد و او را كفايت ميكند.33 اين بهترين راه براي نيل به آرامش است.
خطاي تعميم مبالغه آميز در قضاوت نهايي34
گاهي اوقات افكار ما اغراقآميز است. بهعنوان مثال، گاهي ميگوييم: «آبرويم رفت، يا تمام زندگيم خراب شد.» اين خطا، با نام درشت نمايي ياد ميشود. حال، اگر چنين فردي با خود بگويد: «من آدم شكست خوردهاي هستم و تمام تلاشها و تمام زندگيام بيحاصل بوده است.» دچار خطاي شناختي تعميم مبالغهآميز شده است.
در بسياري از زمينهها، مشكلات انسانها برخاسته از افراط و تفريط است. شناخت درست و متعادل، به ارزيابي و برنامهريزي دقيق انسان كمك ميكند تا بتواند به بهترين نتيجه نائل آيد. اصولاً انسان بايد چنين باشد؛ زيرا چنين كسي عاقل و عالم است. در غير اين صورت، داراي ويژگيهاي انسان جاهل است.35
خطاي استدلال احساسي36
استدلال احساسي زماني است كه ما بدون دليل كافي و صرفاً به علّت احساسي كه داريم، قضاوت ميكنيم.37 به عنوان مثال، فردي كه اضطراب دارد، ميگويد: «چون من نگران هستم، پس حتماً قرار است اتفاق بدي بيفتد.»
انسان نبايد به دليل اينكه چيزهايي را بهطور طبيعي از دست ميدهد كه واقعيتي غير قابل انكار است، آمادگي، خود را براي شروع مجدد ناديده بگيرد.38 انكار آمادگي امري احساسي است و از منطق برنخاسته است. هيچ كاري را با آنچه در گذشته اتفاق افتاده است، نميتوان برابر دانست. هيچ منطق صحيحي چنين همساني را تاييد نميكند. پس، يك امر واقعي و طبيعي، چنانكه با احساسي غيرعقلايي و فاقد دليل منطقي همراه شود، خطاي شناختي است.
خطاي بايدها39
برخي افراد، بايدها و نبايدهاي زيادي را براي خود و ديگران بهكار ميبرند يا توصيهها و دستور العملهاي زيادي را براي ديگران مطرح ميكنند. هرچند اين بايدها و نبايدها تا حدي ايجاد انگيزه ميكند، ولي نميتواند چيزي را تضمين كند. بهعنوان مثال، گفتن اينكه من بايد نمره خوبي بگيرم و... نميتواند تضمين كننده اين باشد كه فرد واقعاً نمره خوبي بگيرد. تنها اثري كه دارد اين است كه اگر فرد نمره خوبي نگيرد، خود را سرزنش ميكند. اين نوع خطا، خطاي بايدها نام دارد.
لازم به يادآوري است كه نصيب آدميان، چيزي جز محصول سعي و تلاش آنها نيست.40 بنابراين، «بايدها» در محدوده وظايف معنادار است. اما در بخش نتايج، تقديرات الهي نتيجه را رقم ميزند. انسان نبايد همواره بگويد: «اينچنين بايد ميشد و نشد. علي(ع) ميفرمايد: «دربارة گذشته بسيار فكر نكن و افسوس بر آن را در دل خود بيدار مكن كه تو را از آمادگي پيروزيها در آينده باز ميدارد.»41 از سوي ديگر، آينده هر كس به موقعيت فعلي او وابسته است. اگر امروز شما وظايف خود را بهدرستي انجام دهيد و از فرصتي كه داريد به خوبي استفاده كنيد، در آينده زندگي درخشاني خواهيد داشت. پس، فقط به وظيفه امروز خود بايد انديشيد و (بايد) خود را به تكليف امروز مرتبط ساخت. غصه فرداي نيامده را نبايد خورد، آن را نبايدبه غصه امروز افزود. بار امروز را بيجهت نبايد سنگين كرد.42 پس به كار بردن «بايدها» در بخش نتايج، ميتواند يك خطاي شناختي باشد. بايد به وظيفه انديشيد و در حدّ توان آن را انجام داد.
ملاك رضامندي افراد از عملكرد خويش، عمل به وظيفه است. بايد دانست كه هيچكس به همه آرزوهاي خود نميرسد. نبايد رضايت از زندگي را به وصول به آمال و آرزوها متوقف سازد. حضرت علي(ع) ميفرمايد: «تو به همه آرزوهايت نميرسي... و چه بسا خواستههايي كه به جنگ رواني و ناامني انسان منتهي ميشود.43 پس به آنها فكر نكن، تنها به وظيفه فكر كن كه انسان را از تنگنا نجات ميدهد.44
چه بسا آرزوها براي انسان اين احساس را بهوجود ميآورد كه او فاقد نعمت است. اين احساس، شادابي داشتن نعمت را از او ميگيرد. نعمت را در چشم او كوچك جلوه ميدهد،45 اعمال انسان را نابود ميسازد و پايان عمر انسان را نزديك ميسازد.46 بدان بالاترين ثروت ترك آرزوها است؛ چرا كه نتيجه آرزوها تأثّر و تأسّف است.47 آرزوها پايانپذير نيست. نه تنها پاياني ندارد، بلكه هرچه بيشتر ميشود، حرص و ولع افزايش مييابد. پيامد اين فزوني رضايتمندي كمتر و اضطراب بيشتر است. بايد دانست كه مجموع عمر آدمي در دنيا ساعتي بيش نيست. آنچه از اين ساعت گذشته، از بين رفته و آنچه نيامده است، نميدانيم چيست و سرمايه پر ارزش انسان، همين لحظاتي است كه اينك در اختيار او قرار گرفته است. بايد آن را در راه انجام وظيفه مصرف نمايد تا دل مشغولي انسان كاهش يابد.48
خطاي برچسب زدن49
افرادي كه دچار افسردگي هستند، تمايل زيادي دارند كه نامها و القابي به خود دهند. آنها خود را تنبل، بيعرضه، و نظاير آن مينامند يا حادثهاي را بدبختي بهحساب ميآورند. اين «خطاي شناختي برچسب» زدن نام دارد.50
ممكن است كساني خيال كنند بهتر است انسان به نوعي خود را تحقير كند، و به خود برچسبي بزند. چنين افرادي گاهي فكر ميكنند، اين نوعي مبارزه با نفس است! برخي از عرفا و اهل تصوف، كه با منابع غني اسلامي در اين زمينه آشنايي كمي دارند، مرتكب اين خطا شدهاند. گاهي كه با تحقير ديگران رو به رو گشته اند، آن را براي خود نوعي افتخار تلقي كردهاند.51 اما اسلام بر كرامت و عزّت نفس بسيار تأكيد ميكند و اجازه نميدهد فرد خود را در برابر ديگران ذليل كند. در نصايح حضرت لقمان به فرزندش آمده است: «نيازمندي خود را پيش مردم بازگو نكن تا در ميان آنان عزيز باشي و از چشم آنان نيفتي.»52
اسلام اجازه نميدهد كه انسان خود را تحقير كند؛ زيرا افرادي كه دچار خودكمبيني هستند و براي خود ارزشي قائل نيستند، به راحتي در دام اعمال غيراخلاقي گرفتار ميشوند. نه تنها اميدي به خير در آنها نيست،53 بلكه براي چنين افرادي آسيب رساندن به ديگران امري طبيعي است.54
ميان عزّت نفس و اخلاق همبستگي وجود دارد؛ به اين معنا كه هرقدر ميزان عزّت نفس و احترام به خود بالاتر باشد، امكان ارتكاب اعمال غيراخلاقي كمتر است. كمبود و فقدان عزّت نفس، با افزايش ارتكاب كارهاي خلاف اخلاق رابطه دارد. نگاه مثبت به دوري از برچسبهاي منفي، انسان را براي رسيدن به موفّقيّت ياري ميكند. انسان نه تنها مجاز نيست دربارة خود از برچسب منفي استفاده كند، بلكه در تحليل حوادثي كه پيرامون خود نيز ميبيند، حق ندارد برچسب بزند و بايد آن را به فال نيك بگيرد.55 برچسب منفي بر حوادث انسان را از موفقيت دور ميكند.
خطاي تفكر نامتعارف56
بسياري از افراد افسرده، خود را مسئول وقايع و حوادث منفي ميدانند. آنها هر حادثه منفي را به خود نسبت ميدهند و به اين دليل خود را سرزنش ميكنند. به عنوان مثال، چنين افرادي خود را مسئول شكست دوستشان در امتحان ميدانند؛ زيرا معتقدند بايد به اتفاق هم درس ميخواندند تا او هم ياد بگيرد، يا اگر رابطهشان با دوستي بههم خورده است، تمام تقصيرها را خود بهعهده ميگيرند. گاهي نيز در مقابل ميگويند: «باران آمد تا روز مرا خراب كند يا پليس ميتوانست خيليها را جريمه كند، ولي مرا جريمه كرد.»57 اين خطا را «شخصيسازي» مينامند.
بيشك، در مقام ارزيابي كار خود و ديگران، نگاه خوشبينانه به ديگران و نگاه سختگيرانه نسبت به كارهاي خود امري مطلوب است؛ زيرا انسان بهطور طبيعي تمايل دارد كه مسئوليت را از دوش خود بردارد و تلاش ميكند با توجيهاتي از مسئوليت شانه خالي كند. با نگاه سختگيرانه به خود، ميتوان از اين مشكل رهايي يافت، اما پس از دقت و تيزبيني در بررسي و ارزيابي و نيافتن شواهدي مبني بر توجيه و فرار از مسئوليت، به دوش كشيدن محدوديتها و شكستهاي ديگران خطا است.
خطاي درشت نمايي در چشم انداز58
هرچند تغيير نگرش موقتي است،59 اما لازم است براي خوشبختي، تغيير عميقي در نگرش انسان نسبت به دنيا پيدا شود. چشم انداز ناصواب بيشترين خطايي است كه عامل افسردگي در انسانها است. بيشترين جلوة اين خطا در توجه بيش از اندازه به دنيا و بزرگ شمردن آن است. دارايي دنيايي را همه چيز به حساب آوردن و از دست دادن آن را ختم زندگي تلقيكردن، بستر بسياري از افسردگيها است. اين خطاي شناختي است؛ چرا كه دنيا را همانگونه كه هست، بايد ديد. چنانكه انسان، آن را به صورتي غيرواقعي و تخيلي بنگرد، به آفات فراواني مبتلا ميشود. آنگونه بدان دل بسته ميشود كه همه خطاها به همراه آن ميآيد.
داراييهاي اين دنيا، گاهي نه تنها عامل خوشبختي نيست، بلكه عامل حسرت است. وقتي دارايي حسرت زا باشد، طبيعي است كه از دست دادن آن، نه تنها نبايد انسان را دچار اضطراب كند،60 بلكه نداشتن دارايي نوعي راحتي و غنيمت است.61 و در مقابل، داشتن آن مسئوليتي است كه ميتواند مشكلساز شود.62 البته اينها همه در صورتي است كه انسان خلاف وظيفه عمل نكرده باشد.
بايد همه همّ و غمّ انسان، منزلگاه پايدار و ابدي او باشد و در حد ضرورت از اين دنيا استفاده كند.63 انساني كه شناخت درستي داشته باشد، حس ميكند دنيا عامل رفعت و مقام نيست و حتي نعمتهاي الهي آن نيز در برابر نعمتهاي اخروي ناچيزي است.64 اندوه هميشگي، حرص پايدار و آرزوي طولاني و دستنيافتني از پيامدهاي شناخت نادرست دنيا است.65 انسان بايد خداي منّان را شاكر باشد و به ارتباط خود و كسي كه همه هستي از آن او است، فكر كند. خود را به او بسپارد و او را تكيهگاه خويش سازد. در اين صورت، همه خوشبختي خود را در وابستگي به او ميبيند و چون او همواره هست، و هيچگاه از دست نميرود، همواره احساس دارايي ميكند و از افسردگي دور ميماند.
لازم به يادآوري است كه آن بخش از داراييهاي اين دنيا، كه ميتواند به خوشبختي ما كمك كند، با سپاسگزاري از حضرت حق بهدست ميآيد. ما با سپاسگزاري، بهترين بنده او ميشويم. استحقاق بيشتري براي دريافت نعمت پيدا ميكنيم.66 اگر به دنبال رفاه از طريق نعمتهاي الهي هستيم، ضرورت است با سپاسگزاري از صاحب نعمت، نه تنها نعمت را افزايش دهيم، بلكه غم و اندوه را نيز از بين ببريم.67 حراست و حفاظت از نعمتها، كه عامل آسودگي هستند، با سپاسگزاري فراهم ميآيد.68 همانگونه كه تشكر و سپاس، حافظ و افزايش دهنده نعمت است، مصونيّت از نقمت و بدبختي را نيز بهدنبال دارد.69 و در مقابل، كم سپاسي يا ناسپاسي زمينه زوال و نابودي نعمت است.70
براي پيدايش روحيه سپاسگزاري در انسان، دو راه اساسي وجود دارد. اين دو راه، يكي مبتني بر مقايسه خود با ديگران و ديگري خودشناسي درست است:
كسي كه در خويشتن شناسي، خود را به مالك و كريم مطلق وابسته ميداند همه چيز خويش را از او ميبيند، بستر مناسبي براي سپاسگزاري پيدا ميكند. نتيجه اين خودشناسي، اين است كه فرد ثروت خود را اظهار ميكند. اين ابراز، تأثير فراواني در شادابي و نشاط فرد دارد. با اين خودشناسي، اشتغال قلبي و ذهني انسان به حقايق موجب ميشود كمتر به تخيّلات رو آرد، واقعبين باشد و بيشتر مسرور گردد. اساساً توجّه به اين كه دارايي فرد از سوي خداست و انسان آن را اظهار ميكند، نوعي سپاسگزاري است.71
راه دوم بستر سازي براي سپاسگزاري، اين است كه انسان به زير دست خود بيشتر بنگرد و خود را با او مقايسه كند. اين تيزبيني باب شكر و سپاس را به روي انسان باز ميكند.72 نگاه به فرودستتر، كرامت كريم را بيشتر هويدا ميسازد و نگاه به فرادستتر، آرزوهاي طولاني و غم افزا براي انسان پديد ميآورد.
پيامدهاي خطاهاي شناختي:
به دنبال اين خطاها، سبكهاي زندگي خاصي براي افراد پيش ميآيد و آنان را به مشكلاتي دچار ميسازد كه مهمترين آنها عبارت است از:
1. روان رنجورخويي73
افرادي كه داراي خطاهاي شناختي هستند، بسياري از اوقات، احساس درماندگي ميكنند و به رنجور خويي رو ميآورند. از اينرو، خود تصميم نميگيرند و منتظرند ديگران به آنها دستورات خود را ديكته كنند، با ديگران هماهنگ نيستند، اگر مورد احترام ديگران قرار نگيرند، از آنان به شدّت ناراحت ميشوند، وقتي كارها خوب پيش نميرود، افسرده ميشوند و كار را رها ميكنند و غالباً نگران و مضطرب هستند. اين دسته، گرچه به ظاهر گاهي رفتارهاي سازگارانه نشان ميدهند، امّا باتوجه به اضطراب، افسردگي، ناهمنوايي با ديگران، درماندگي، خودتحقيري و ناخشنودي از زندگي، تفكّرات خيالي دارند و سبك مقابلهاي ناسازگارانه با زندگي دارند.
2. مقابلهاي سركوبگر74
سبك ديگري كه به دنبال خطاهاي شناختي پديد ميآيد، سبك مقابلهاي سركوبگر است. در اين سبك، فرد تلاش ميكند احساسات خود را كنترل كند، از برونريزي احساسات منفي و كجخلقي خودداري كند. اينگونه افراد با خود ميگويند: «من هميشه بايد مؤدب باشم حتي نسبت به افرادي كه رفتار خوشايندي ندارند، هركس با من بيادبي كند، نبايد ناراحت و خشمگين شوم، هرگاه تحت فشار قرار گيريم، بايد كاملاً آرام و منطقي باشم و عصباني نشوم. اين افراد گرچه به ظاهر به نظر ميرسد رفتارهايي كاملاً سازگارانه داشته باشند، امّا حقيقت اين است كه سازگاري راهي است كه از درون فرد نشأت ميگيرد. چنين افرادي به دليل سركوب كردن احساسات خود، در مدّت طولاني دچار آسيب ميشوند؛ زيرا اوّلاً به ظاهر از آرامش برخوردارند، امّا از درون فشارهاي رواني زيادي را تحمل ميكنند و زندگي كردن با فشارهاي زياد بدون برون ريزي آسيب جدي وارد ميكند. ثانياً، چنين افرادي بسيار منزوي ميشوند؛ زيرا هميشه تحت كنترل ديگران هستند و نميتوانند ارتباط معنادار و هدفمندي با ديگران برقرار كنند. در برابر اين افراد، كساني كه از خطاي شناختي به دور هستند، سبك شخصيتي سازگارانهاي دارند.
3. برونگرايي افراطي75
سومين سبك برخاسته از خطاهاي شناختي، برون گرايي افراطي است. در اين سبك، افراد با اين احساس كه دوست دارند پرانرژي ظاهر شوند، فعّال باشند، با ديگران شوخي كنند و در كنار آنها باشند، زندگي ميكنند و بيشتر وقت خود را با ديگران ميگذرانند. اين سبك شخصيّتي چنان چه افراطي نبود، ميتوانست با خودپنداره مثبت فرد همراه و خوشبيني، روابط بين فردي مناسب، اميد، نشاط، رضايتمندي و عزّت نفس را بهدنبال داشته باشد. اما چون از حد اعتدال خارج شده است، از مطلوبيت ساقط ميشود. اين سبك برونگرايي حالتهاي پرخاشگري، خودشيفتگي و رفتارهاي ضدّ اجتماعي را بهدنبال خواهد داشت.
نتيجهگيري
انسانها به طور طبيعي، به اين سو گرايش دارند که از آلام و سختي ها دور باشند و آرامش و راحتي را در زندگي خويش تجربه کنند. اين گرايش نه تنها از نگاه روان شناسانه امري طبيعي و هنجار تلقي ميشود، بلکه از ديدگاه اسلام نيز تا زماني که به افراط کشيده نشود و از کنار آن سلب آسايش از ديگران به وجود نيايد، امري مطلوب و مقدس است. با توجه به اين که آرامش و راحتي در زندگي اجتماعي، به رفتارهاي مناسب و سازگارانه وابسته است و انسان ها بيشترين نمود روابط با ديگران را در رفتارها مشاهده مي کنند، بايد رفتارها مثبت باشند تا آرامش زندگي انسان را فراگيرد.
از سوي ديگر، رفتارها برخاسته از احساس ها و احساس ها برخاسته از نوع تفکر ماست. چنان چه خطايي در فکر ما وجود داشته باشد، به احساس ما سرايت مي کند و به دنبال آن، رفتار ما رنگ منفي به خود مي گيرد و از حالت مناسب خارج مي شود. براي داشتن رفتار مناسب، ما به احساس مثبت نياز داريم و اين از طريق تفکر مثبت پديد ميآيد.
براي رسيدن به تفکر مثبت، بايد واقع بينانه به رويدادهاي زندگي نگاه کنيم و انعطاف پذير با آن رو به رو شويم. تلاش براي تعادل ميان افكاري كه باعث افسردگي ميشود و افكار خوشايند و اميدوار كننده، انسان را به تفكر مثبت نزديك ميكند. اين نوع تفکر خوشبختي پايدار و قابل پيشبيني به همراه دارد.
امّا چنان که انسان دچار نوعي تفكر منفي در زندگي شود به خوشيهاي لحظهاي سوق پيدا مي کند كه آفتهاي فراواني دارد، چون اوّلاً پايدار نيست و در لحظهاي خاص اتفاق ميافتد. پس از نظر كميت قابل توجه نيست. ثانياً در بسياري از مواقع، حسرتهاي فراواني را به دنبال دارد و بيتوجهي به پيامدهاي حسرتزا كه با پشيماني مفرط همراه است، امر معقولي نيست. ثالثاً احساس خوشبختي پيشين را از بين ميبرد وقتي كسي به خوشحالي شگفتانگيز و زودگذري دست پيدا ميكند، اثر لذّتهاي ديگر زندگي براي او كمرنگ ميشود. اينها پيامدهاي تفکر منفي است.
بعضي فكر ميكنند عمدتا عوامل بيروني، خوشبختي و بدبختي ايجاد ميكند، يعني يك سري عوامل است كه براي هركس پيش آيد، خوشبخت ميشود و عوامل ديگري وجود دارد كه براي هركس پيش آيد، او را بدبخت ميكند، امّا واقعيت جز اين است. درست است كه حوادث خوب و بد داريم و وقتي حوادث خوب اتفاق ميافتد انسان احساس بهتري دارد، همچنين وقتي اتّفاق بدي ميافتد، انسان احساس بدتري دارد، امّا نوع نگاه شما به مسأله و چگونه جلوه كردن آن براي شما به شدت در احساس آرامش و اضطراب و احساس خوشبختي و بدبختي نقش دارد. احساس شما در باره حادثهاي كه برايتان اتفاق ميافتد، در بسياري از موارد حادثه را براي شما معنادار ميكند و اين جمله بهجا است كه ما با انتظاراتمان زندگي ميكنيم. به همين جهت است كه دو نفر با دو نوع انتظار در برابر يك حادثه دوگونه عمل ميكنند. انتظارات در بسياري از موارد برخاسته از نوع تفکر ما است. چنانچه تفکر مثبت باشد احساس آرامش به وجود ميآيد و چنانچه منفي باشد، به دنبال آن دلهره و ناآرامي پديد ميآيد.
راه پيدايش تفكر مثبت لطافت فكر است. فكر لطيف فكري است كه برخاسته از پندگيري، عبرتآموزي و عاقبت انديشي باشد. در روايتي حضرت امام صادق ع ميفرمايد: فكر خود را لطيف قرار دهيد و از عبرتها پند بگيريد. آن گاه در توضيح فكر لطيف، حضرت ميفرمايد: فكري لطيف است كه از عقل برخاسته باشد، به آخر و عاقبت هر چيز فكر كند و در حالي كه ديگران به ظاهر كار مينگرند، او باطن آن را ببيند و در حالي كه ديگران به حلاوت و شيريني زودرس آن ميانديشند، او به عاقبت آن بينديشد و اگر پايان خوشي ندارد به شيريني نقد آن تكيه نكند.
معناي درست خوشبختي رضايت كلّي از زندگي است. همينكه انسان فكر ميكند بسياري از خواستههايش محقق شده است، اوضاع زندگي خوب است، درصدد برمي آيد ديگران را شاد كند، به فكر آينده باشد، سختيها را زمينه آسايش بداند، در راستاي آرزوهايش گام بردارد، متناسب با حوادثي كه پيش ميآيد برنامهريزي كند و با نشاط به كارهاي روزمره بپردازد. اين ها نشانه رضايت كلّي شما از زندگي است.
منابع
آمدي، عبد الواحد، غرر الحكم، قم، دفتر تبليغات اسلامي، 1366.
ابن ابي الحديد، عبد الحميد آيتي، قم، انتشارات كتابخانه آيت الله نجفي مرعشي، 1404 ق.
پيترسن، رزمري و همكاران، شناخت پياژه ، تهران، سرمدي، 1381
جمعي از مؤلفان، روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي، قم، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، 1382.
حراني، حسن بن شعبه، تحفالعقول، قم، جامعه مدرسين، 1404 ق.
ديلمي حسن ، ارشاد القلوب، قم، شريف رضي، 1412 ق.
سيد رضي، نهج البلاغه، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي، 1406 ق.
فتي لادن و همكاران، آموزش مهارتهاي زندگي، تهران، دانژه، 1385.
فلسفي، محمدتقي، جوان از نظر عقل و احساسات، تهران، هيئت نشر معارف اسلامي، 1344.
كليني، محمد بن يعقوب، كافي، تهران، دار الكتب الاسلاميه، 1365.
مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت ، مؤسسه الوفاء، 1404 ق.
مطهري، مرتضي ، فلسفه اخلاق، قم، صدرا، 1382.
مهرابيزاده ، مهناز ، كمالگرايي مثبت / كمالگرايي منفي، تهران، رسش، 1382.
تبريزي مصطفي و ديگران، فرهنگ توصيفي خانواده و خانواده درماني، تهران، فرا روان، 1385،
ارونسون اليوت، روانشناسي اجتماعي، ترجمه حسين شكر كن، تهران، رشد، 1387.
جمعي از مؤلفان، روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي، تهران، سمت، 1382.
كريمي يوسف، روانشناسي اجتماعي، تهران، ارسباران، 1388.
* استاديار دانشگاه کاشان [email protected]
دريافت: 5/6/1390 ـ پذيرش: 16/10/1390
1. رزمري پيترسن و همکاران، شناخت پياژه ، ص15.
2. همان، ص32.
3. لادن فتى و همكاران، آموزش مهارتهاى زندگى، ص 140.
4. همان
5 . mind reading
6. مصطفي تبريزي و ديگران، فرهنگ توصيفي خانواده و خانواده درماني، ص 239.
7 . قال رسولاللّه صلىاللهعليهوآله لا يكون المؤمن عاقلاً حتى يجتمع فيه عشر خصال... العاشرة لا يرى احدا إلا قال هو خير منى وأتقى إنما الناس رجلان فرجل هو خير منه وأتقى وآخر هو شر منه وأدنى فإذا راى من هو خير منه وأتقى تواضع له ليلحق به وإذا لقى الذى هو شر منه وأدنى قال عسى خير هذا باطن وشره ظاهر وعسى أن يختم له بخير.
حسن ديلمي، ارشاد القلوب، ج 1، ص 197.
8 محمد باقر مجلسي، بحار الانوار ج 75، ص 336.
9 . جمعى از مؤلفان، روانشناسي اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، ص 70.
10 . قال اميرالمؤمنين عليهالسلام: ضَعْ أمرَ أخيك عَلَى أحسَنِهِ حتّى يأتيك ما يَغلبُكَ مِنْهُ ولا تظُنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخيكَ سُوءاً وَأَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِى الْخَيْرِ مَحْمِلاً.
محمد بن يعقوب کليني، کافي، ج 2، ص 362.
11 . قال على عليهالسلام: إذا استولى الصّلاح على الزّمان وأهله ثمّ أساء رجل الظّنّ برجل لم تظهر منه حوبة فقد ظلم واذا استولى الفساد على الزّمان وأهله فأحسن رجل الظّنّ برجل فقد غرّر. سيد رضي، نهج البلاغه، حكمت 114.
12 . قال على عليهالسلام: من وضع نفسه مواضع التُّهمة فلا يلومنّ من أساء به الظّنّ. سيد رضي، همان، ص 108.
13 . وما أقبح سوء الظن إلا أن فيه الحزم. عبد الحميد ابن ابي الحديد، ج 11، ص 279.
14 . mind filter
15. لادن فتي و همکاران، همان، ص140
16 . جمعى از مؤلفان، روانشناسي اجتماعى با نگرش به منابع اسلامى، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ص 110.
17 Inattention to Possitive Effect
18. لادن فتي و همکاران، همان ، ص 140.
19 . روى انه مر مع الحواريين على جيفة فقال الحواريون ما انتن ريح هذا الكلب فقال عيسى عليهالسلام ما اشد بياض اسنانه. محمد باقر مجلسي، بحارالانوار، ج 14، ص 327.
20 All or Nothing
21. لادن فتي و همکاران، همان، ص 140.
22 . قال علي ع الغفلة ضلال النفوس وعنوان النحوس. عبد الواحد آمدى ، غرر الحكم، ص 263.
23 . قال علي ع إن كنتم للنجاة طالبين فارضوا الغفلة واللهو والزمو الاجتهاد والجد. همان.
24 . قال علي ع الغفلة ضد الحزم. همان.
25 . قال علي ع لا يخف خائف إلا ذنبه. همان.
26 . قال علي ع لا ينغى للعاقل أن يقيم علي الخوف إذا وجد إلى الأمن سبيلا.همان.
27 . prophecy
28. ارونسون اليوت ، روانشناسي اجتماعي، ترجمه حسين شکر کن، ص 323.
29. جمعي از مؤلفان، روانشناسي اجتماعي با نگرش به منابع اسلامي، ص 220.
30 . ولا تقف ما ليس لك به علم، (اسراء: 36.)
31 . قال على عليهالسلام أتزعم أنّك تهدى إلى السّاعة التى من سار فيها صرف عنه السُّوء وتخوّف من السّاعة الّتى من سار فيها حاق به الضّرّ فمن صدّقك بهذا فقد كذّب القرآن.
سيد رضي، همان، ص 105.
32 . قال اللّه تعالى (وما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ويعفو عن كثير) ( شورى: 30.)
33 . من يتق اللّه يجعل له مخرجا... ومن يتوكل على اللّه فهو حسبه. (طلاق: 3 و 4.)
34 Over Generalizating
35 . قال على عليهالسلام لا ترى الجاهل الاّ مُفْرِطاً أو مُفَرِّطاً.( سيد رضي، همان، ص 479.)
36 . affective reasoning
37. لادن فتي و همکاران، همان، ص 140.
38 . قالَ على عليهالسلام إذا لم يكن ما تريد فلا تبل کيف كنت. ( سيد رضي، همان، ص 479.)
39 . prescriptions
40 . ليس للانسان الا ما سعى. ( آل عمران: 39.)
41 . لا تشعر قلبك الهم على ما فات فيشغلك [عن الاستعداد] عما هو آت. عبد الواحد آمدى ، همان، ص211 .
42 . قال على عليهالسلام يا ابن آدم لاتحمل همّ يومك الذى لم يأتك على يومك الّذى قد أتاك فإنّه إن يك من عمرك يأت اللّه فيه برزقك. (سيد رضي، همان، ص 522.)
43 . قال على عليهالسلام اعلم يقيناً أنّك لن تبلغ أملك... فإنّه ربّ طلب قد جرّ إلى حرب. (عبد الواحد آمدى، همان، ص 315.)
44 . قال علي ع من اتقى اللّه سبحانه جعل له من كل هم فرجا ومن كل ضيق مخرجا. همان.
45 . قال على عليهالسلام، تجنبوا المنى فإنها تذهب ببهجة نعم اللّه عندكم وتلزم استصغارها لديكم وعلى قلة الشكر منكم. همان.
46 . قال على عليهالسلام بئس الشيمة الأمل يفنى الأجل ويفوت العمل. همان
47 . قال على عليهالسلام حاصل المنى الأسف وثمرته التلف. همان.
48 . محمدتقى فلسفى، جوان از نظر عقل و احساسات، ص 78.
49 stigma
50. لادن فتي و همکاران، همان، ص 140.
51 . مرتضي مطهرى، فلسفه اخلاق، ص66.
52 . لا تحدث الناس بفقرك فتهون عليهم. محمد باقر مجلسي، همان، ج 47، ص 432.
53 . قال علي ع من هانت عليه نفسه فلا ترج خيره. همان، ص 394.
54 . قال رسول الله ص من هانت عليه نفسه فلا تأمن شره. (حسن بن شعبه حراني، تحفالعقول، ص 512.)
55 . قال على عليهالسلام تفأل بالخير تنجح. (عبد الواحد آمدي، غررالحكم، ص 104.)
56 . informal
57 . مهناز مهرابىزاده ، كمالگرايى مثبت / كمالگرايى منفى، ص 78.
58 . malikalihood
59. يوسف کريمي، روانشناسي اجتماعي، ص 277.
60 . قال على عليهالسلام: الدنيا خيرها حسرة وشرها ندم. (عبد الواحد آمدي، غررالحكم، ص 144.)
61 . قال على عليهالسلام: كلما فاتك من الدنيا شىء فيه غنيمة. همان.
62 . قال على عليهالسلام: كل نعيم الدنيا ثبور. همان.
63 . قال على عليهالسلام: كونوا قوما علموا أن الدنيا ليست بدارهم فاستبدلوا اجعل همك وجدك لآخرتك. همان.
64 . قال على عليهالسلام: لا ترفع من رفعته الدنيا. همان.
65 . قال علي ع من لهج قلبه بحبّ الدينا التاط قلبه منها بثلاث هم لا يغبّه وحرص لا يتركه وأمل لا يدركه. (سيد رضي، نهجالبلاغه، ص 508.)
66 . قال علي ع أحب الناس إلى اللّه سبحانه العامل فيما أنعم به عليه بالشكر وأبغضهم إليه العامل فى نعمه بكفرها. (عبد الواحد آمدي، همان، ص 277.)
67 . قال علي ع عليكم بدوام الشكر ولزوم الصبر فإنهما يزيدان النعمة ويزيلان المحنة..همان.
68 . قال علي ع (ما حصنت النعم بمثل الشكر)، (ما حرست النعم بمثل الشكر). همان.
69 . قال علي ع شكر النعم عصمة من النقم. (همان، ص280.)
70 . قال علي ع من قل شكره زال خيره. (همان ص 277.)
71 . قال علي ع اظهار الغنى من الشكر. همان
72 . قال علي ع أكثر النظر إلى من فضلت عليه فإن ذلك من أبواب الشكر. همان.
پیش از استخدام نوروتراپیست در تهران با شرایط عالی مطالب زیر را مطالعه کنید.
نوروتراپیست به شخصی گفته می شود که با دستگاه نوروفیدبک آشنا بوده و روش های درمانی و شناختی از طریق آن را به خوبی می داند.
بهتر است که نوروتراپی توسط فارغ التحصیلان مرتبط در رشته های روانشناسی در همه گرایش ها و همچنین توسط پزشکان علوم شناختی و نوروساینس انجام گردد.
اما در برخی موارد نیز روانپزشکان به انجام آن مبادرت ورزیده و علاقه نشان می دهند.
یکی از موارد بسیار مهم این است که افرادی بدون داشتن تخصص و دانش کافی در این زمینه و از سایر رشته ها اقدام به انجام نوروفیدبک و نقشه برداری مغزی میکنند.
همین امر سبب شده است که مشکلات بسیار زیادی در شناخت و درمان بیماران و مراجعین اتفاق بیفتد و آنها آنگونه که تمایل دارند مشکلات روحی و روانی شان شناخته و درمان نمی شود.
به مرور زمان این ذهنیت در جامعه به وجود می آید که نوروفیدبک پایه و اساسی نداشته و از نظر علمی برای درمان و شناخت بیماری ها و اختلالات کاربردی نیست.
استخدام نوروتراپیست در تهران با شرایط عالی
استخدام نوروتراپیست در تهران
یکی از حوزه ها و شاخه هایی که در رشته نوروساینس و علوم مغز و اعصاب به افراد آموزش داده می شود همین موضوع نوروفیدبک و نوروتراپی می باشد.
در واقع نوروفیدبک به صورت کامل بنیان علمی داشته و فردی که انجام می دهد باید مسلط و با دانش و اطلاعات کافی باشد.
برای درخواست استخدام نوروتراپیست در تهران با شماره زیر تماس حاصل نمایید.
۰۲۱۸۸۷۴۰۵۸۱
استخدام نوروتراپیست در تهران با شرایط عالی
استخدام نوروتراپیست در تهران با شرایط عالی
0 دیدگاه /مرداد ۱۷, ۱۳۹۷
ادامه مطلب ...
فرایند نوروفیدبک
نوروفیدبک یک نوع بیوفیدبک است.
هنگامی که یک بیوفیدبک برای تغییر عملکرد مغز از طریق امواج مغزی استفاده می شود، آن را EEG، بیوفیدبک یا نوروفیدبک می نامند.
نوروفیدبک یکی از ابزارهای جدید در روانپزشکی است که به عنوان یک درمان مکمل در طیف وسیعی از اختلالات روانپزشکی مورد استفاده قرار می گیرد.
هنگامی که شما علاقه مند به ایجاد یک تغییر در عملکرد مغز خود هستید، بهتر است که یک روش مناسب را انتخاب کنید.
با توسعه دانش علم اعصاب و افزایش دانش ما از عملکرد مغز از طریق تکنیک های تصویر برداری عصبی ما به این نتیجه رسیدیم که با تغییر عملکرد که در مناطق مغز ما می تواند اختلال را بهبود بخشد یا افزایش داده و افزایش عملکرد خود را بهبود بخشیم.
چگونه نوروفیدبک کار می کند؟
نوروفیدبک ابزاری است که فعالیت مغزی را اندازه می گیرد و همزمان با بازخورد بصری یا شنیداری فعالیت مغزی عصبی، ان را به اطلاع فرد می رساند.
این فرایند تسهیل کننده خود تنظیمی مکانیسم های عصبی را که عامل رفتار خاص یا آسیب شناسی است، تسهیل می کند.
پیشرفت های قابل توجهی در این زمینه صورت گرفته است.
ترکیب نوروفیدبک با سایر روش های درمانی دقت این روش را افزایش داده است.
آیا فراموش کار هستید؟ جدیدترین شیوه درمانی از طریق نوروفیدبک
آیا فراموش کار هستید؟ جدیدترین شیوه درمانی فراموشی از طریق نوروفیدبک
0 دیدگاه /آذر ۲۲, ۱۳۹۷
ادامه مطلب ...
چه بیماری هایی توسط نوروفیدبک بهبود می یابد؟
نوروفیدبک یک رویکرد درمان مکمل برای درمان های روان درمانی و دارو درمانی است.
این روش در درمان اختلالاتی نظیر بیش فعالی، پیشگیری از عود در سوء مصرف مواد، اختلالات اضطرابی مانند اختلال استرس پس از سانحه مفید است.
نکته ای که مراقبت کنندگان باید توجه کنند این است که این درمان همراه با سایر درمان ها در اختلالات فوق موثر است و نمی تواند به تنهایی موثر باشد.
نوروفیدبک درمان خوبی برای کاهش علائم اختلال بیش فعالی است.
یکی دیگر از متاآنالیز نشان داد که نوروفیدبک تأثیر قابل توجهی بر سهل انگاری و تکانشی دارد و تاثیر منفی بر بیش فعالی دارد.
نتایج تحقیقات نشان می دهد که نوروفیدبک تأثیر قطعی بر سهل انگاری دارد، اما در مورد اثرات نوروفیدبک بر علائم بیش فعالی و تکانشی بودن، اطمینان وجود ندارد.
اثرات نوروفیدبک در درمان اختلال شکمی نیز قابل توجه است.
چه بیماری هایی توسط نوروفیدبک بهبود می یابد؟
درمان اضطراب با نوروفیدبک انجام می شود.
یکی از زمینه هایی که فشار خون بالا در مغز بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی است، قسمت های پس از سرم مغز است.
در مناطق پس از سریال، به آرامی افزایش موج در استراحت استراحت، و زمانی که چشم ما را بستن به حداکثر رسیدن به حداکثر رسیدن.
حضور امواج عمدتا آهسته کاهش عملکرد در این مناطق را نشان می دهد.
در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی، این ناحیه مغز، به خصوص در سینژال خلفی، با افزایش امواج بتا نسبت به ناحیه پیشانی افزایش می یابد.
پروتکل آلفا تتا پروتئین عصبی، با هدف قرار دادن این مشکل، به طرز مشتاقانه تلاش می کند تا سطح بالایی از فعالیت را به حداقل برساند و بنابراین علائم مرتبط با بیماری را به حداقل می رساند.
به تازگی یک رویکرد جدید برای درمان بیماران اضطراب، به ویژه افرادی که از اختلال استرس پس از سانحه رنج می برند، افزوده شده است.
در این بیماران، مغز و عملکرد قلب به طور همزمان هدف قرار می گیرند.
اکثر بیماران اضطرابی، علیرغم دشواری در فعالیت در برخی از مناطق مغز، همچنین اثر پرولیفراتیو بر سیستم عصبی خود بخودی دارند.
این بیماران دارای علائمی نظیر تپش قلب، تنفس ناشتا، انقباض عضلانی و عرق کردن، هنگامی که ما نوروفیدبک را با بیوفیدبک ترکیب می کنیم، می توانیم قدم بیشتری را برای بهبود قلب انتخاب کنیم.
منبع: سارا نظری مرکز مشاوره و روانشناسی آنلاین مشاورانه - استخدام نوروتراپیست در تهران با شرایط عالی
آیا با به کار گیری این تکنیک تأدیبی کلاسیک موقعیت بدتر می شود؟ آنچه متخصصان توصیه کرده اند از قبیل تکنیک پنچ مرحله ای اصلاح گرایانه و جدید برای دادن محرومیت ها را یاد بگیرید.
محرومیت قطعاً همچون مخصه ای شگرف می ماند:که کودک چند دقیقه ای را در تنهایی می گذراند و خونسردی و انطباق پذیری پدیدار می شود. والدین اغلب قبول دارند که این روش به راحتی اثرگذار نیست به دلیل آنکه کودکان آنها به قدری دعوا می کنند که کار به محرومیت، گریه کردن و داد و فریاد می کشد به جای اینکه آرام بنشینند یا بعد از آن دست به کارهای بیشتری می زنند. اما براساس مطالعه اخیر از دانشگاه علوم و سلامت اوریگان پورتلند 85درصد از والدینی که این راهبرد را به کار می گیرند مرتکب خطاهایی همچون هشدار دادن های بیش از حد یا صحبت با فرزندان دیگر یا اجازه دادن بازی با اسباب بازی ها در مدت محرومیت می شوند که خود موفقیت این تکنیک را زیر سؤال می برد. اگر شما قصد کنارگذاشتن محرومیت را دارید، باید زمان اثربخشی بیشتر آنها و چگونگی اتخاذ تدابیر دیگری برای فرونشانی دلقک بازی های کودکان خود را مد نظر قرار دهید.
برای مطالعه بیشتر:
مقابله با بدرفتاری های کودک
ده روش برای تربیت کودکان بدون تنبیه
منشأ محرومیت در کجاست؟
محرومیت ها از طریق نمایش واقعی مانند Supeanny محبوبیت یافتند. اما این تکنیک نخستین بار در دهه 1960به عنوان یک روش جایگزین انسانی تر تنبیه های خشن مرسوم گردید. پیش از آن دکتر آرتور استاتس که اکنون بازنشسته دانشگاه هاوایی مانوا Manoa است این مفهوم را مطرح کرد معلمان و مدیران به کرات کودکان را با خط کش کتک می زدند و والدین یا آنهارا به تنبیه فیزیکی می کردند و یا شلاق می زدند. اکنون همزمان با پخش ویدئویی از یک کودک کتک خورده در مدرسه و شدت شوک برانگیزی آن، اکثر والدین تمایل به رویکرد های ملایم تری دارند. دهه ها تحقیقات انجام شده نشان می دهند کودکانی که به طور مکرر به پشت آنها ضربه زده می شود به احتمال بیشتری در بزرگسالی پرخاشگر و نیز دچار اضطراب، افسردگی و سوءمصرف مواد شوند. اما دیگر محرومیت روش سودمندی نیست.
دکتر دانیل جی سیگل استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی UCLA و نویسنده می گوید “وقتی کودک قشرق یا آشوب به پا می کند ممکن است ناشی از ناتوانی در کنترل هیجان هایش باشد”. به جای فوراً روانه کردن آنها به نشستن بر روی صندلی در گوشه اتاق بهتر است اجازه دهید بدانند که شما با احساسات او همدردی می کنید. دکتر سیگل می گوید”کودک شما واقعاً اکثر اوقات باقرار گرفتن در یک موقعیت بدتر به شما نیاز دارد”. اکثر متخصصان معتقدند که محرومیت ها می توانند اثربخش باشند مادامیکه آنها به طور صحیح و در موقعیت های مناسب به ویژه برای کودکان بالای سه سال به کار روند. دکتر اری براون مشاور والدین و پزشک اطفال و نویسنده Toddler 411 می گوید”کودکان باید به خاطر انجام کارشکنی های آسیب زننده به فرزند دیگر یا هر کس دیگری تنها نگهداری شوند”.
اشتباهات رایج محرومیت
استفاده بیش از حد
برخلاف باورهای عامه قرار نیست محرومیت ها برای وادار کردن کودکان به فکر کردن درمورد بدکاری های خود باشد. دکتر ایلین کندی –موری مشاور والدین و نویسنده پرورش کودکانی سالم از نظر هیجانی و اجتماعی می گوید محرومیت ها اساساً راهبرد”جلوی بدتر شدن چیزها را گرفتن”است. او تبیین می کند”در طول تاریخ جهان، تا به حال هیچ کودکی برای فکر کردن به کارهای انجام داده در اتاق خود حبس نشده است!”در مقابل آنها به پستی والدین فکر می کنند. یادگیری بعد از محرومیت شروع می شود وقتی شما می توانید بگویید”بسیار خوب، دوباره امتحان کن”.
توجه کردن به کودکان در طی محرومیت
محرومیت عمدتاً برآیندی خفیف است. دکتر کندی-موری می گوید کودکان تشنه توجه هستند طوری که حتی ممکن است راضی به توجه منفی هم باشند. در واقع”محرومیت” در اصل شکل کوتاه شده”محرومیت از تقویت مثبت بود” به دلیل آنکه دکتر استاتس حس کرد که توجه کردن به بدرفتاری کودک می تواند موجب ترغیب شدن او به انجام بدرفتاری بیشتر باشد. دکتر براون می گوید محرومیت برای من صندلی بچه بد یا انزوا در اتاق نیست.”محرومیت صرفاً فقدان توجه والدین در دوره زمانی کوتاه مدت است که از این طریق کودک متوجه می شود در اثر انجام یک رفتار به جای دریافت توجه مورد بی توجهی قرار گرفته است”.
محروم کردن براساس یک دلیل غلط
تحقیقات دانشگاه ایالت وکلاوما در نشان داد که محرومیت ها در کودکان دارای رفتارهای مقابله ای یا نافرمان با کتک زدن یا انجام عمدی کارهایی خلاف خواسته شما کارایی بهتری ندارد، مگر اینکه فقط شما ابتدا واکنش های خفیف تر در اکثر اوقات را امتحان کنید. دکتر رابرت ای لارزیلری نویسنده مشترک مطالعه و استاد مهارت در خانواده می گوید وقتی کودکی به دلایل انجام اشتباهات مختلف یا استفاده بیش از حد آن به دلیل نافرمانی مقابله ای از بودن در جمع محروم می شود رفتارش ممکن است بدتر شود. کودکان کوچکی که برای پوره سیب زمینی گریه می کنند یا برای دادن زمان بیشتری برای بازی با آی پد بحث می کنند بهتر نسبت به رویکردهای دیگر واکنش نشان می دهند. در عوض در موقعیت های مختلف این شیوه ها را مدنظر قرار دهید:
جایگزین های محرمیت
رفتارهای ناهمساز مخالفی مانند آرام بازی کردن و به نرمی صحبت کردن را شناسایی و تقویت کنید، دکتر ماندی سیلورمن روانشناس بالینی در مرکز اختلالات رفتاری و ADHD در مؤسسه ذهن کودک نیوریورک سیتی پیشنهاد می دهد این رفتارها را تشویق کنید یا به آنها جایزه بدهید و بگویید”وای تو خیلی قشنگ با اسباب بازی هایت بازی می کنی و یا به کودک ستاره یا برچسب هدیه بدهید”
از عبارات وقتی –سپس استفاده کنید. به جای اینکه به کودک خود بگویید”ما می توانیم پنج دقیقه بیشتر در پارک بمانیم به شرطی که کفش هایت را بپوشی”با گفتن”وقتی که کفش هایت را پوشیدی آنگاه ما پنچ دقیقه ای بیشتر در پارک می مانیم”می توانید کودک را برای همکاری با خود برانگیزانید.
تا تنور داغ است نان را بچسبانید. بعد از اینکه همه آرام شدند، شما می توانید آنها را توجیه کنید “ما اسباب بازی ها را پرت نمی کنیم چون پرت کردن اسباب بازی کار خطرناکی است”
تکنیک جدید و اصلاح کننده محرومیت
اگر شما از والدین خود بپرسید چگونه اعمال محدودیت می کنند ممکن است پاسخ های گوناگونی از داشتن صندلی بچه بد تا حبس کودکان در اتاق خود بشنویید. از زمان دست به قلم شدن دکتر دکتر استاتس در مورد محدودیت ها محققان آنها را به شکل بهتری تغییر دادند، لذا هردو روش ها ملایم تر و مؤثرتر هستند.
مرحله 1: صریحاً هشدار بدهید. دکتر لارزیلری می گوید بهترین بررسی ها نشان داده اند که یک هشدار غیرتکراری مجزا قبل از محرومیت می تواند تعداد محرومیت های لازم را تا 74 درصد کاهش دهد. اگر کودک شما ظرف پنج دقیقه شروع به همکاری با شما نمی کند محرومیت را پیش گیرید.
مرحله2: اعلان محرومیت کند. شما ممکن است منتظر بمانید تا کودک نسبتاً آرام شود اما به طور خلاصه کار اشتباه او را گوشزد کنید (نه کتک زدن. نه محرومیت) و او را تا صندلی بچه بد همراهی کنید (اکثر متخصصان مخالف فرستادن کودک به اتاق خود هستند چرا که او اسباب بازی، کتاب و دیگر وسایل سرگرم کننده ای آنجا دارد). درموعظه کردن او اصرار کنید. بهتر است قبل و بعد اما نه در طول محرومیت تبیین هایی ارائه دهید. اگر شما چیزهایی مانند” این بارهزارم بود که به تو تذکر دادم”،”الان تاوان اشتباهت را می دهی”یا “امیدوارم در مورد کاری که کرده ای فکر کنی” بگویید در واقع به جای بی توجهی دارید به او توجه می دهید؛ هر توجهی حتی توجه منفی می تواند تأثیری همچون جایزه داشته باشد تا نتیجه کار.
مرحله3: ساعت بگیرید. دکتر استاتس اصولاً پیشنهاد می دهد کودکان را در اتاق محرومیت نگه دارید تا زمانی که دیگر شلوغ نکنند حتی اگر نیم ساعت طول بکشد. امروزه بسیاری از والدین از قاعده ” هر سال سنی کودک یک دقیقه” استفاده می کنند. اما تحقیقات اخیر انجام شده توسط دکتر تیموتی والمر استاد روانپزشکی دانشگاه فلوریدا در گینزویل نشان می دهد که حتی محرومیت های مختصر یک تا سه دقیقه ای نیز دست کم برای کودکان3تا5ساله اثربخش است. با تنظیم طولانی تر ساعت ممکن است دفعه بعد کودک به سختی بتواند نشستن در محرومیت را تحمل کند.
مرحله4: آن را برایش خسته کننده کنید. در طی محرومیت با کودک خود صحبت یا تماس چشمی نداشته باشید. ساکت ماندن نیاز به کمی تمرین دارد به ویژه اگر کودک چیزهایی مانند “تو بدترین مامان دنیایی!” را می گوید یا سؤالاتی مانند”چرا با من این کار را می کنی؟” و “من می توانم یک لیوان آب با خودم ببرم؟” می پرسد. مهم نیست کودک شما در طول محرومیت چه می گوید یا چه چیزی می پرسد. نادیده بگیرید.
مرحله5: با متوقف شدن تایمر، پایان محرومیت را اعلام کنید. مهم نیست اگر کودک شما باز هم بیقرار، گستاخ یا گریان است. دکتر والمر می گوید پس از تمام شدن زمان، دوره محرومیت نیز به اتمام می رسد. در صورت مؤثر بودن محرومیت چطور متوجه آن خواهید شد؟ اگر شما این مراحل را یکی پس از دیگری یک تا سه هفته انجام دادید باید آنها را اغلب کمتر و کمتر کنید. دکتر لارزاریر می گوید”وقتی شما خواستار محرومیت می شوید و منظور خود را می رسانید کودکان یاد می گیرند به حرف شما گوش دهند”.
اگر کودکم از رفتن به اتاق محرومیت سرپیچی کند چه؟
گزینه هایی ارائه دهید. او می تواند یا از امتیازی مانند زمان بازی با صفحات نمایشگر برخوردار شود و یا آن از دست دهد. اگر او نخواهد محرومیت را تجربه کند، می گویید”بسیار خوب، پس تلویزیون در کار نیست، برو”
برای انجام رفتار خوب یک تقلیل زمانی پیشنهاد دهید. شما ممکن است بگویید”زمان نرمال محرومیت سه دقیقه است اما اگر الان بروی و آرام بنشینی دو دقیقه بیشتر آنجا نمی مانی “.
آن را شخصاً حل کنید. اگر کودک شما بدون نظارت کسی امنیت دارد (یا فرد بزرگسال دیگری آنجا حضور دارد) به اتاق خود بروید یا بگویید” چون برادرت را کتک می زنی، من تا سه دقیقه با تو صحبت می کنم”.
منبع: روانشناسی کودک و نوجوان - اشتباه های متداول تکنیک محرومیت و راه حل آن ها
آیا با بیوفیدبک آشنایی دارید؟
گر چه ذهن و توانایی ذهن قادر به رفع کامل علائم بیماریها نیست.
ولی استفاده از قدرت ذهن تا حد زیادی میتواند این علائم را کاهش دهد.
بیوفیدبک یکی از زیرگروههای طب مکمل است و هدف آن تأثیر بر پاسخهای غیرارادی بدن میباشد.
بیوفیدیک یعنی چه؟
واژه بیوفیدبک در اواخر دهه 1960 برای اولین بار
به برخی موضوعات تحقیقاتی با هدف تغییر فعالیتهای غیر ارادی بدن از قبیل فعالیت مغزی، فشارخون، تعداد ضربان قلب و… اطلاق شد.
اگر فردی نسبت به بیماری خود شناختی داشته باشد.
و بخواهد روی بیماری خود کنترلی داشته باشد.
از روش «بایوفیدبک» برای درمان ترس، تخفیف سردردهای میگرنی و درمانی بیاختیاری ادرار، کنترل ضربان قلب و فشار خون استفاده نماید.
و اگر هم بیماری خاصی نداشته باشد با استفاده از بیوفیدبک میتوانید سلامت خود را ارتقاء دهید.
کاربرد بیوفیدبک
اساس روش درمانی بایوفیدبک بر مبنای تئوری توانایی ذهن در کنترل اعمال غیرارادی فیزیولوژیک بدن مانند فشار خون، ریتم تنفس، انقباض عضلانی، دمای بدن و امواج مغزی پایه گذاری شده است.
درمان با روش بایوفیدبک در سالهای اول چندان مورد استقبال جوامع پزشکی قرار نگرفت.
با این حال در طول 30 سال گذشته این روش درمانی به طور گستردهای مورد پذیرش قرار گرفته.
و موسسهی ملی بهداشت جهانی این روش درمانی را برای درمان برخی بیماریها از جمله انواع سردرد و میگرن پذیرفته است.
بیوفیدبک یا پس خوراند زیستی شامل استفاده از ابزارهای الکترونیکی است که:
در مورد عملکرد فیزیولوژیک بدنتان اطلاعاتی در اختیار شما قرار میدهد.
همچنین نوروفیدبک نیز بسیار می تواند در درمان ها مفید و میسر باشد.
تعریف دقیق تر بیوفیدبک
به عبارت دیگر این روش با استفاده از تجهیزات الکترونیک شما را نسبت به اعمال زیستی بدنتان که:
پیش از این هیچ گونه آگاهی و کنترلی در موردشان نداشته اید، هشیار میکند.
این روش درمانی به شما میآموزد که:
چگونه برای کنترل انقباض عضلانی یا دمای بدن خود از افکار و احساسات و ذهن خود استفاده کنید.
منبع: مرکز مشاوره ستاره ایرانیان : مرکز مشاوره خانواده - آیا با بیوفیدبک آشنایی دارید؟
در علم روان شناسي نيز براي تسهيل بهتر در يادگيري نام لاتين اختلالات و تست هاي روان شناختي از حروف اختصاري به صورت ذيل استفاده مي گردد:
-
-
-
-
-
۱- اختلال وسواس فکری، عملی OCD
Obsessive Compulsive Disorder
۲- اختلال شخصیت وسواس فکری، عملی OCPD
Obsessive Compulsive Personality Disorder
۳- اختلال شخصیت ضد اجتماعی ASPD
Anti Social Personality Disorder
۴- اختلال شخصیت نمایشی HPD
Histrionic Personality Disorder
۵- حمله وحشت خواب STA
Sleep Terror Attack
۶- اختلال هویت جنسی GID
Gender Identity Disorder
۷- اختلال بیش فعالی، کمبود توجه ADHD
Attention Deficit/Hyperactivity Disorder
۸- اختلال بدشکلی بدن BDD
Body Dysmorphic Disorder
۹- اختلال سلوک CD
Conduct Disorder
۱۰- اختلال شخصیت خودشیفته NPD
Narcisstic Personality Disorder
۱۱- اختلال کج خلقی DD
Dysthymic Disorder
۱۲- اختلال هویت تجزیه ای DID
Dissociative Identity Disorder
۱۳- اختلال شخصیت مرزی BPD
Borderline Personality Disorder
۱۴- اختلال اضطراب فراگیر یا منتشر یا عمومی GAD
Generalized Anxiety Disorder
۱۵- اختلال افسردگی عمده MDD
Major Depression Disorder
۱۶- اختلال بی اعتنایی مقابله ای ODD
Oppositional Defiant Disorder
۱۷- اختلال رفتار ایذایی DBD
Disruptive Behavior Disorder
۱۸- اختلال استرس پس از رویداد سانحه PTSD
Post Traumatic Stress Disorder
۱۹- اختلال ساختگی FD
Factitious Disorder
۲۰- عقب ماندگی ذهنی MR
Mental Retardation
۲۱- اختلال انفجاری متناوب IED
Intermittent Evvxplosive Disorder
۲۲- اختلال شخصیت پارانویید PPD
Paranoid Personality Disorder
۲۳- پراشتهایی روانی BN
Bulimia Nervosa
۲۴- بی اشتهایی روانی AN
Anorexia Nervosa
۲۵- اختلال خُلق دو قطبی BMD
Bipolar Mood Disorder
۲۶- اختلال اوتیسم ASD
Autistic Disorder
۲۷- رفتار درمانی شناختی CBT
Cognitive Behavior Therapy
۲۸- سن زمانی یا تقویمی CA
Chronological Age
۲۹- سن عقلی MA
Mental Age
۳۰- بهره هوشی IQ
Intelligence Quotient
۳۱- هوش هیجانی EQ
Emotional Quotient
۳۲- طبقه بندی بین المللی بیماری ها ICD
Inteational Classification of Diseases
۳۳- راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM
Diagnosis and Statistical manual of Mental disorders
۳۴- آزمون اندریافت کودکان CAT
Children's Apperception Test
۳۵- آزمون اندریافت موضوع TAT
Thematic Apperception Test
۳۶- الکترو شوک درمانی ECT
Electro Convulsive Therapy
۳۷- آزمون استعداد تحصیلی SAT
Scholastic Aptitude Test
۳۸- آزمون توانایی تحصیل در مدرسه و دانشکده SCAT
School and College Ability Test
۳۹- نوار مغزی یا دستگاه برق نگاری مغز EEG
Electro Encephalo Graphy
۴۰- آزمون تواناییهای روانی-زبانی ایلینویز(ایلینوی) ITPA
Illinois Test of Psycholinguistic Abilities
۴۱- آزمون های تشخیص استعداد DAT
Differential Aptitude Test
۴۲- بهره پیشرفت AQ
Achievement Quotient
۴۳- پرسشنامه شخصیتی چند وجهی مینه سوتا MMPI
Minnesota Multiphasic Personality Inventory
۴۴- مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان پیش آموزشگاهی و دبستانی WPPSI
Wechsler Preschool and Primary Scale of Intelligence
۴۵- مقیاس هوشی وکسلر برای کودکان WISC
Wechsler Intelligence Scal for Children
۴۶- مقیاس هوشی وکسلر برای بزرگسالان WAIS
Wechsler Adult Intelligence Scal
۴۷- پرسشنامه شخصیتی آیزنک EPQ
Eysenck Personality Questionnaire
۴۸- چک لیست علایم روانی- SCL-90
Symptom Check List-90
۴۹- پرسشنامه پادوا(وسواس فکری-عملی) PI
Padua Inventory
۵۰- پرسشنامه سلامت عمومی GHQ
General Health Questionaire
۵۱- اختلال شخصیت اسکیزوتایپال STPD
Schizo Typal Personality Disorder
۵۲- برنامه ریزی عصبی- کلامی NLP
Neuro Linguistic Programming
۵۳- پرسشنامه تحلیل بالینی CAQ
Clinical Analysis Questionaire
۵۴- پرسشنامه فرسودگی شغلی BI
Buout Inventory
۵۵- پرسشنامه بالینی چند محوری میلون MCMI
Millon Clinical Multiaxial Inventory ۵۶- آزمون های مهارتهای مقابله ای CST
Coping Skills Test
۵۷- آزمون عزت نفس SET
Self Esteem Test
منبع: مشاورکو: مرکز مشاوره روانشناسی و مشاوره آنلاین - حروف اختصاری در علم روانشناسی
تجسم درمانی یک نوع خاصی از رابطه درمانی می باشد که برای کمک به حل اختلاف موجود در روابط و ایجاد فرصت هایی برای بهبود و رشد طراحی شده است. عبارت Imago معادل لاتین “Image” (به معنای تجسم) می باشد و در رابطه درمانی تجسمی، به یک “تصویر ناخودآگاه از عشق آشنا اشاره می کند.”
رابطه درمانی تجسمی برای اولین بار توسط هاویل هندریسک و هلن ماکلی هانت معرفی شد. در اواخر دهه ۱۹۷۰، هر دو این متخصصان بالینی در رابطه خودشان طلاق را تجربه کردند.
آنها بعد از تحیقیق در مورد یک حمایت موثر و مبتنی بر شواهد برای شناخت پویایی های رابطه و یافته های بسیار محدودی که در مورد منابع مفید داشتند، از تجارب خودشان برای تحقیق استفاده کردند و یک مدل مشاوره ای مبتنی بر شواهد را ایجاد کردند که برای تسهیل درمان و رشد در روابط تعهد شده مفید می باشد.
تجسم و روابط
مفهوم imago به عنوان یک تصویر از عشق آشنا باعث می شود که روابط اولیه ما، مواردی را در مورد عشق و خودمان به ما آموزش بدهد. ما از طریق این تجارب اولیه، یک حس هویت مربوط به عشق را تجربه می کنیم؛ برای مثال، عشق چیست و ما برای تجربه کردن عشق از طرف دیگران و احساس ایمنی، به چه چیزهایی نیازمندیم.
ما در روابط اولیه خودمان، احساس عزت نفس خودمان را بر مبنای نحوه برخوردی که توسط افراد مهم در زندگی خودمان با ما صورت می گیرد، ایجاد می کنیم. بعد از آن ما شروع به ایجاد الگوهای دلبستگی و به دست آوردن نحوه تفکر خودمان در رابطه با نحوه برخورد دیگران با خودمان می کنیم.
برای مثال، در صورتی که شما در هنگام رشد مورد تشویق قرار بگیرید و در هنگام انجام دادن وظایف خودتان به صورت مناسب با احساس دوست داشته شدن از طرف مراقبان خودتان مواجه شوید، می توانید در زندگی بزرگسالی این باور را داشته باشید که به منظور داشتن شایستگی مربوط به دوست داشته شدن و دریافت مراقبت و راحتی از طرف والدینتان، باید عملکرد مناسبی داشته باشید.
در صورتی که همسرتان از شما دور شود و رابطه اش را با شما قطع کند و احساس دوست نداشتن نسبت به شما داشته باشد، ممکن است که به صورت سریع شروع به انعکاس این موارد در رفتارهای خودتان بکنید، به برخورد وی واکنش نشان بدهید و به دنبال یافتن پاسخ این سوال باشید که چه کار “اشتباهی” انجام داده اید که همسرتان با شما به این نحو برخورد کرده است.
۳ عامل کلیدی در روابط سالم از نظر روانشناس
روابط صمیمی ما، مهمترین عامل در ایجاد نقاط جدید، زخم های قبلی و رفتارهای عادی شده می باشند. این ارتباطات می توانند منجر به از بین رفتن احساس صمیمیت و مراقبت شدن، و همچنین تنهایی و ترک شدن شوند.
در اغلب موارد، روابط صمیمی منجر به افزایش یافتن ناراحتی های قدیمی، آشنا و عاطفی می شوند، چرا که تجسم درمانی بیان می دارد که ما الگوهایی را انتخاب می کنیم که برای ما “آشنا” باشند.
زمانی که این ناراحتی های قدیمی در روابط مطرح می شوند، می توانند شانس درمان یافتن و رشد را برای ما ایجاد بکنند. درمانگران تجسم درمانی بر این باور هستند که این موضوع کاملا صحیح می باشد.
برای مثال، دکتر هندریکس در پرفروش ترین کتاب خودش به اسم به دست آوردن عشقی که می خواهید بیان کرده است که “ما در روابط متولد می شویم، ما در روابط دچار ناراحتی می شویم و ما در روابط می توانیم به بهبود دست پیدا کنیم.”
انتخاب کردن یک الگوی آشنا
تجسم درمانی بیان می دارد که ما همسرانی را انتخاب می کنیم که مراقبان اولیه ما را برایمان یادآوری می کنند – یک ترکیبی از ویژگی های خوب و نه چندان خوب آنها. به همین دلیل است که نسبت به افرادی که برایمان آشنا هستند، احساس خوبی پیدا می کنیم و سعی می کنیم که روابط نزدیکی با آنها برقرار کنیم.
به دلیل اینکه آنها دارای ویژگی هایی هستند که با آن آشنا هستیم، به دلیل مواردی که در هنگام رشد یاد گرفته ایم، همچنین تمایل داریم تا ماهیت این ویژگیها را هم بشناسیم.
در نظر گرفتن این مورد که ممکن است ما همسری را انتخاب کنیم که تشابه زیادی با ویژگیهای مراقبان اولیه ما ندارند، می تواند منجر به سردرگمی ما شود! با این وجود، احتمال صورت گرفتن این شرایط وجود دارد، چرا که رابطه داشتن با موقعیت ها و افرادی که با ما آشنا هستند، برای ما راحتتر می باشد.
در صورتی که عادت کرده باشید در هنگام داشتن اختلاف یا ناراحتی با برخورد سرد و بی اعتنایی والدینتان مواجه شوید، این احتمال وجود دارد که شما یک احساس نامشخص و یک وضعیت راحتی خودمانی نسبت به همسری داشته باشید که در طول مدت اختلاف یا ایجاد ناراحتی، یک برخورد قطعی با شما داشته باشد و لحن صحبت کردن وی دچار تغییر شود.
زنان چه چیزی از شوهرانشان می خواهند
تکنیک های خانواده درمانی به زبان ساده
اشتباهات بعد از بهم خوردن رابطه
چه چیزی منجر به متفاوت شدن تجسم درمانی می شود؟
ویژگی منحصر به فردی که تجسم درمانی دارد، عبارت از این مورد است که تجربیات دلبستگی اولیه نسبت به مراقبان، می تواند تاثیر مستقیمی بر روی انتخاب همسر ما در دوره بزرگسالی داشته باشد.
در هنگام قرار گذاشتن، ما سعی می کنیم با افرادی ارتباط برقرار کنیم که برای ما آشنا هستند و ارتباط برقرار کردن با آنها به راحتی امکان پذیر است؛ همچنین یک احساس آشنایی طولانی مدت از قبل را نسبت به آنها داریم.
تجسم درمانی بیان می کند که این افراد بدلیل داشتن روابطی مشابه با روابط قبلی ما با مراقبانمان در مراحل اولیه زندگی، برای ما آشنا هستند. زمانی که ما احساس راحتی و آشنایی با یک شخصی پیدا می کنیم، محافظه کاری های خودمان را از بین می بریم و روابط نزدیکی با آنها ایجاد می کنیم و این امر منجر به راحتتر شدن برقراری یک رابطه عاطفی می شود.
همزمان با داشتن روابط نزدیک تر در طول زمان، ناراحتی های عاطفی و ظاهری موجود در روابطمان را از بین ببریم و صمیمیت بیشتری ایجاد کنیم.
مورد دیگری که تجسم درمانی را نسبت به سایر روشهای درمانی متفاوت می کند، عبارت از این است که این روش درمانی بر روی استفاده از تضاد و ناراحتی و فرصت های درمان یافتن و رشد تمرکز دارد.
تجسم درمانی به جای آموزش دادن به افراد برای “مبارزه بهتر” یا پیدا کردن روش هایی برای اجتناب از تضاد موجود در روابط موجود، زوجین را تشویق می کند تا از لحظه های ناراحتی برای بررسی، کنجکاوی و یادگیری استفاده کنند.
تجسم درمانی یک روش مشارکتی می باشد، به این معنا که یک نقش متمایز و قدرت مشورت دهی را برای درمانگر در نظر نمی گیرد، بلکه درمانگر با زوجین همکاری می کند تا آنها موارد اتفاق افتاده برای خودشان و بهبود روابط را به عنوان یک مورد کلی و مرتبط به هم در نظر بگیرند.
درمانگر به زوجین اجازه می دهد تا در روابط خودشان، نقش یک کارشناس را داشته باشند و مکالمات مابین زوجین را به نحوی تغییر می دهد که زوجین مواردی را از یکدیگر یاد بگیرند.
این روش چه مزایایی می تواند داشته باشد؟
تجسم درمانی به طور خاص برای شناخت و بهبود روابط ایجاد شده است. برخی از مشکلاتی که تجسم درمانی می تواند برای آنها مفید باشد، عبارتند از:
• چالشهای ارتباطی
• ایجاد عدم توافقها / تضاد
• احساس عدم ارتباط
• نداشتن رابطه صمیمی
• خیانت / اعتماد
برای استفاده از روش تجسم درمانی، هیچ ضرورتی برای داشتن ناراحتی وجود ندارد. در واقع، زوجینی که روابط ناراحت کننده ندارند هم می توانند از این روش درمانی استفاده کنند، مواردی را در رابطه با عوامل تاثیرگذار بر روی روابط یاد بگیرند و شناخت بهتری نسبت به خودشان و همسرشان به دست بیاورند.
تجسم درمانی برای چه شخصی می تواند مفید باشد؟
همچنین افرادی که روابط تعهدآوری با افراد دارند، گزینه های مناسبی برای استفاده از روش تجسم درمانی می باشند. زوجین در تمامی مراحل و دوره های روابطشان، از قرار ملاقات تا مراحل پیش از ازدواج و افرادی که چند سال در کنار هم هستند، می توانند از این روش درمانی استفاده کنند.
همچنین افراد مجرد هم می توانند در رابطه درمانی تجسمی شرکت کنند. افرادی که با هم قرار ملاقات می گذارند، با استفاده از این روش درمانی می توانند نکاتی را در رابطه با الگوهای رفتاری، انتخاب همسران و نحوه پیدا کردن و ارتباط برقرار کردن با یک شخص مطمئن و انتخاب همسر مناسب یاد بگیرند.
مکالمه تجسمی به وسیله مشاور خانواده
یکی از بخش های اصلی رابطه درمانی تجسمی، عبارت از مکالمه تجسمی می باشد. این مکالمه یک روش ساختار یافته ای می باشد که از طریق درمانگران تجسمی آموزش دیده اجرا می شود و به زوجین اجازه می دهد تا شناخت و همدلی خودشان را افزایش دهند. اهداف مکالمه تجمسی عبارتند از:
• از بین بردن زبان و لحن منفی و مضر از روابط موجود
• ایجاد یک محیط عاطفی ایمن برای زوجین و شریک شدن در مسائل یکدیگر
• ایجاد یک محیط مساوی برای زوجین و از بین بردن این ایده که یکی از زوجین قدرت زیادی نسبت به طرف مقابل دارد.
در طول این مکالمه، یک طرف “فرستنده” و یک طرف “گیرنده” وجود دارد؛ فرستنده عبارت از شخصی می باشد که تفکرات و احساسات خودش را به صورت آشکار با طرف گیرنده به اشتراک می گذارد. طرف دریافت کننده در طول مکالمه تجسمی، سه مورد زیر را انجام می دهد:
۱٫ معکوس نمودن: مواردی که از همسر خودتان شنیده اید را تکرار کنید تا آن موارد را مشخص کنید و بشناسید. فرد دریافت کننده این کار را بدون صورت دادن تشخیص، انتقاد یا واکنش انجام می دهد، و فقط مواردی که از طرف همسرش شنیده است را تکرار می کند.
۲٫ ارزیابی: فرد دریافت کننده تلاش می کند تا بخش هایی را که از طرف همسرش (فرستنده) شنیده است و برای وی معنادار است را تایید کند.
آنها در هنگام انجام دادن این کار، به همسر خودشان می فهمانند که آنها منظور همسر خودشان را دریافت کرده اند و به صورت فعالانه تلاش کرده اند تا آن را بفهمند. در صورتی که بخش هایی وجود داشته باشد که فرد دریافت کننده همچنان نمی فهمد، وی می تواند از فرستنده بخواهد که اطلاعات بیشتری را به وی بدهد.
۳٫ همدلی: در این مرحله از گفتگو، فرد دریافت کننده مواردی را که احساس می کند از طرف مقابلش دریافت کرده است را به اشتراک می گذارد.
در این مرحله، به اشتراک گذاری یک روشی است که باعث می شود همسر فرد این احساس را داشته باشد که تجارب عاطفی وی به صورت مناسبی درک می شود و فرد به یک احساس دیده شدن و شنیده شدن دست پیدا می کند.
تجسم برای افراد
هرچند که رابطه درمانی تجسمی یک مدل مشاوره ای می باشد که برای کاربرد داشتن در روابط زوجین متعهد طراحی شده است، ولی برای منتفع شدن از تجسم درمانی، هیچ نیاز به قرار گرفتن در یک رابطه فعال وجود ندارد.
در واقع، اکثر افرادی که با یک نفر دیگر قرار ملاقات می گذارند، برای ارزیابی کردن سابقه خودشان و نحوه تاثیر آن بر روی الگوهای قرار ملاقات و انتخاب همسرشان می توانند از روش تجسم درمانی استفاده کنند.
شما با شرکت کردن در تجسم درمانی می توانید برخی از آسیب های قدیمی خودتان یا مراحل خام بودن خودتان از نظر عاطفی که می توانند بر روی روابط شما تاثیر گذار باشند را یاد بگیرید.
پیدا کردن حس بهبودی در این نقاط خام می تواند در کمک به شما برای بدست آوردن اعتماد بیشتر و یادگیری نحوه تبدیل شدن به همسر مناسب و همدل در روابط آینده تان مفید باشد.
مشاوره خانواده چیست؟
تحریک جنسی زنان
خدمات مشاوره خانواده
علائم خیانت
کانال مشاوره خانواده
سوالات رایج
چگونه می توانم تجسم درمانی را شروع کنم؟
دور روش مهم برای شروع یادگیری در مورد تجسم درمانی و مفید بودن آن بر روی روابط شما وجود دارد که شامل کارگاه ها و دوره های درمان می باشد. کارگاه های زیادی در دسترس می باشند که همه آنها بر مبنای مدل تجسم درمانی هستند. برخی از کارگاه هایی که وجود دارند، مخصوص افراد زیر می باشند:
• زوجین در مرحله پیش از ازدواج
• زوجین دارای ناراحتی
• زوجین دارای فرزند
• زوجین مسیحی
• زوجین دارای جنسیت مشابه
• مجردها
این کارگاه ها در سرتاسر جهان برگزار می شوند و ممکن است که در منطقه یا ناحیه شما هم کارگاه های مرتبطی برگزار شوند.
روش دیگری که برای شرکت کنندگان وجود دارد، عبارت از مشاوره گرفتن از درمانگر تجسمی آموزش دیده می باشد. معمولا دوره ها به صورت سنتی و یک ساعته برگزار می شوند، هر چند که خدمات دیگری هم در دسترس می باشد که برای مثال می توان به دوره های فشرده ای اشاره کرد که چند ساعت به طول می کشند یا می توان به دوره های بهبود اشاره کرد که چند روز به طول می کشند.
داشتن یک برخورد رو در رو با یک متخصص تجسم درمانی آموزش دیده به شما و همسر شما اجازه می دهد تا به صورت فعالی عوامل موجود در رابطه خودتان را بررسی بکنید.
در طول زمان، شما برای بررسی و یادگیری مواردی که در حین ایجاد ناراحتی و تضاد در روابط برای همسر شما صورت می گیرد، از گفتگویی استفاده خواهید کرد که با راهنمایی درمانگر صورت می گیرد.
شناخت فعال یکدیگر می تواند همدلی را افزایش دهد و یک احساس ارتباطی و درمانی ما بین زوجین ایجاد کند تا از بروز مشکلات و الگوهای مشابه در آینده جلوگیری کند.
به چه نحوی می توانم به درمانگر تجسم درمانی دسترسی داشته باشم؟
بیشتر درمانگرانی که بر روی زوجین کار می کنند، به احتمال زیاد یک سری آموزش ها – و درک مبنایی – را در مورد رابطه درمانی تجسمی پشت سر گذاشته اند.
شما می توانید منابع، همانند درمانگران رابطه درمانی تجسمی آموزش دیده و حتی دارای گواهی نامه کامل را در منطقه خودتان یا در سایت هایی همانند سایت بین المللی روابط تجسمی پیدا کنید.
شما در این سایت می توانید در یک پایگاه داده مربوط به درمانگران تجسم موجود در سرتاسر جهان، درمانگران موجود در منطقه خودتان و نوع نیاز رابطه ای را جستجو کنید. همچنین شما می توانید آدرسهای مربوط به کارگاه های قابل دستیابی را پیدا کنید که بر مبنای اصول رابطه درمانی تجسمی صورت می گیرند.
آیا رابطه درمانی تجسمی در برخی مواقع می تواند کارایی مناسبی نداشته باشد؟
همانند سایر روش های رابطه درمانی، برخی مواقع و شرایطی وجود دارند که تجسم درمانی نمی تواند برای رابطه شما مناسب باشد. این مواقع می تواند شامل موقعیت هایی از قبیل خشونت خانگی، سوء مصرف مواد به صورت فعال، یا سایر رفتارهای اعتیادآوری باشد که می تواند مانع موفقیت در رابطه درمانی شود.
تجسم درمانی فقط در مواردی می تواند کارایی داشته باشد که مشکلاتی از قبیل موارد بیان شده، قبل از مراجعه به درمان حل شده باشند.
مشاوره زوجین به چه نحوی می تواند برای مشکلات ناشی از اعتیاد مفید باشد
منابع اضافی
در صورتی که شما به یادگیری رابطه درمانی تجسمی علاقمند باشید ولی نسبت به شرکت کردن در کارگاه یا دوره های درمانی علاقمند نباشید، کتاب های مشهوری توسط دکتر هندریکس و دکتر هانت نوشته شده اند که می توانید مورد استفاده قرار بدهید. این کتاب ها عبارتند از:
• به دست آوردن عشقی که می خواهید: یک راهنمایی برای زوجین
• نگه داشتن عشقی که پیدا کرده اید: یک راهنمای شخصی
• داشتن یک ازدواج ساده: ۱۰ حقیقت برای نگهداشتن یک رابطه
• دریافت عشق: انتقال رابطه خودتان با اجازه دادن به خودتان برای دوست داشته شدن
• فضای مابین: نقطه ارتباط
• رمز خوشحالی زوجین: چگونه می توان یک رابطه مدام و رضایتبخش داشت
اکثر این کتاب های دارای ورژن کتاب کار هستند که برای شناخت بهتر ازدواج و یادگیری نحوه بکارگیری آن در الگوهای رابطه ای خودتان مفید می باشند.
نویسنده: جودی کلارک
(قصد شما این است که به کودک آموزش دهید تا چند دقیقه ـ به ازای هر سال سن کودک، یک دقیقه ـ به آرامی دراز بکشد. از یک کرونومتر استفاده کنید تا کودک بداند چند دقیقه توانسته ساکت باشد).
«میخوام روی تختخواب یا زمین دراز بکشی. حالا چشماتو ببند. ببینم چقدر میتونی ساکت بمونی (منتظر شوید.)، آفرین! چند دقیقه است که تو تونستی ساکت بمونی».
(کنار کودک خود بخوابید تا نشان دهید در نظر شما اهمیت روشهای حفظ آرامش و همینطور ایجاد حس نزدیکی چقدر زیاد است. زمان را به گوش دادن به موسیقی، ره رفتن خیالی و یا روشهای دیگر طولانی کنید).
روش تنفس
(تنفس آرام یکی از مهمترین عوامل در آموزش آرامش است و میتواند بر روی سطح آرامش اثرات عمیقی به جای گذارد. از داستان مرد غارنشین استفاده کنید تا اهمیت تنفس را شرح دهید).
«یادت میاد که مرد غارنشین وقتی ترسیده بود، تند تند نفس میکشید؟ تند تند نفس بکش! درست مثل این که از یک ببر ترسیدهای».
(برای ده بار تنفس منتظر بمانید، نه بیشتر. سپس بپرسید:)
«چه احساسی داری؟ گیجی یا ضعف؟ ترس یا نگرانی میتونه حالت رو این جوری کنه. گاهی ممکنه حالت بدتر هم بشه».مشاوره کودک تهران
«به پشت بخواب و فکرت رو آرام کن. چشماتو ببند. یک دستتو روی سینهات بگذار و دست دیگرت رو روی شکمت. حالا نفس بکش! میتونی حس کنی که دستهات حرکت میکنند! حالا با شمارش من نفست رو بکش تو و بده بیرون».
(رفته رفته شمارش را کند کنید. کودک تا عدد ۴ نفس را تو میکشد، تا ۲ شماره صبر میکند و سپس با ۴ شماره نفسش را بیرون میدهد. سپس تا ۲ شماره صبر میکند تا دوره بعدی را آغاز کند).
«با شمارش ۱، ۲، ۳، ۴ نفس بکش. با ۱، ۲ اونو نگهدار. با ۱، ۲، ۳، ۴ بعدی نفست رو بیرون بده. وقتی میخواهی نفست رو بیرون بدی، به خودت بگو آروم باش! تصور کن که لغت آرامش رو با حرف سفیدِ درشت روی آسمان نوشتهاند».
«آرام نفس بکش، دستهاتو روی سینه و شکمت حس کن. کدام دست بیشتر حرکت میکنه؟ سعی کن هوا رو داخل شکمت بفرستی تا مانند یک بالن پر از هوا بشه. سپس با دست به آرامی روی شکمت فشار بیار و هوا رو خالی کن».
(کودک را تا زمانی که برای این کار مجبور به وارد کردن فشار بر شکمش نباشد، وادار به تمرین کنید. به زودی دستی که روی شکم قرار دارد بیشتر از دست دیگر حرکت خواهد کرد. ممکن است آموختن این روش، به چند جلسه تمرین نیاز داشته باشد. صبور باشید و پیشرفت را تقویت کنید. مدت زمان جلسات باید به اندازهای باشد که علاقه و انگیزه کودک حفظ شود).
«حالا که میدونی چطوری روی زمین آرام نفس بکشی، بیا روی صندلی هم تمرین کن. یادت باشه وقتی میخواهی نفست رو بیرون بدی، پیش خودت کلمه آروم باش رو تکرای کنی…. باشه؟».
(از همان شمارش نیز در این تمرین استفاده کنید. کودک را مجبور کنید روزی چند بار در چندین جای خانه و در حالات مختلف از قبیل خوابیده، نشسته، یا ایستاده تمرین کند. در نتیجه او قادر خواهد بود هر زمان که نیاز داشته باشد، از این مهارت جدید استفاده کند. به خاطر داشته باشید که به خاطر تمرین کردن او را تمجید و تشویق کنید).
وقتی در این کار تبحر پیدا کرد، به او بگویید که از این به بعد هرگاه احساس اضطراب یا نگرانی کرد، میتواند از این روش استفاده کند. دفعاتی را که او از این روش استفاده میکند، در یک جدول ثبت کنید، یا از خودش بخواهید تعداد آنها را یادداشت کند. با تحسین و پاداشها او را تقویت کنید. علامت خاصی را بین هم قرار دهید تا به وسیله آن کودک از این روش استفاده کند. برای نمونه یک چشمک یا یک عبارت سری نظیر «تینا میتونی بری ساعترو برام ببینی؟» در صورت انجام این مهارتها او را تشویق کنید.
شل کردن تدریجی ماهیچهها
اکنون کودک شما آماده است تا تنفس صحیح را همراه با شل کردن عمیق ماهیچهها انجام دهد. نوع کودکانه این روش را از کتاب دکتر ادموند ژاکوبسون، «آرام باشید»، نقل میکنیم.
چند پیشنهاد: کودک را وادار کنید حرکات شما را تقلید کند. در حالی که به یک آینه نگاه میکنید، ماهیچههای صورتتان را حرکت دهید. هر مرحله از تمرین را چند روز تمرین کنید و سپس به مرحله بعدی بروید. نهایتا شما و کودکتان هر چهار مرحله را فراخواهید گرفت. هر مرحله را که کمتر از ۱۰ دقیقه طول میکشد، دوباره انجام دهید و سعی کنید تا جایی که میتوانید در این کار حوصله به خرج دهید.
مرحله ۱- دستهای اسپاگتی
«دراز بکش و بدنت رو شل کن. چند لحظه همانطور که یاد گرفتی، نفس بکش. دستت رو مشت کن. بازوهایت رو خم کن تا بتونم ماهیچهات رو ببینم».
(به او نشان دهید چگونه مشت خود را در حالی که آرنجش بلند میشود، به طرف بازویش ببرد).
«آرام، ماهیچههات رو تا اونجا که میتونی سفت کن. تا ۱۰ بشمار ـ ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰٫ حالا یک نفس عمیق بکش. اونو نگاهدار. بعد در حالی که به آرامی میگی آروم باش! نفسترو خارج کن و همزمان با اون ماهیچههات رو به سرعت شل کن تا بازوت پایین بیفته» (این کار باید با سرعت انجام شود.) «دستهات رو مثل یک رشته اسپاگتی تکان بده، بهطوری که از جاشون زیاد حرکت نکنند.» (شل بودن ماهیچههایش را امتحان کنید.) «خوبه! حالا دستهات باید احساس گزگز و گرمی پیدا کنن. عالیه!»
(این تمرین را با هر دو دست برای چند دفعه تکرار کنید تا کودک، شل کردن دستهایش را بیاموزد. در آخر هر جلسه از او بخواهید در حالی که به پشت خوابیده است، چشمانش را ببندد و به آرامی نفس بکشد. سپس یک منظره خیالی برایش ترتیب بدهید؛ مانند زیر.)
«تصور کن داریم کنار ساحل قدم میزنیم. تنها چیزی که میتونی ببینی شن و اقیانوس است و دستهایت خیلی سنگین شدهاند. هوا گرم است و دستهایت (بخشهای دیگر بدن را جایگزین کنید) سنگین و سنگینتر میشوند…. و احساس خونسردی و آرامش میکنی….»
(اجازه دهید تا وقتی که کودک میخواهد، همانجا دراز بکشد و حتی بخوابد. سعی نکنید با سروصداهای بیهوده و کارهایی که تولید صدا میکنند، برای او مزاحمت ایجاد کنید و یا مانع خواب او شوید.)
مرحله ۲- پاهای فولادی
(حالا به کودک یاد دهید پاهایش را شل کند. احتیاط: چنانچه این تمرینات باعث ناراحتی دیگر شد، دست نگه دارید. قبل از ادامه این تمرینات با پزشک کودک مشورت کنید. و در صورت وجود مشکلی خاص، سراغ بخشهای دیگری از بدن بروید).
«به پشت روی زمین بخواب. تمام حواسترو به پاهایت متمرکز کن. پای راستت رو دراز کن و شست پایت رو به طرف سرت خم کن تا ماهیچههای جلوی ساق پایت سفت شوند. در حالی که پایت در حالت کشیده است، اونو چند سانتیمتر از روی زمین بلند کن.» (اگر کودکتان در بالا آوردن پایش مشکل داشتف به او در این کار کمک کنید.) «پایترو محکم نگه دار به حدی که مانند یک میله فولادی سفت شود…. ۱، ۲، ۳، ۴، ۵٫ یک نفس عمیق بکش. هنوز پاتو محکم مانند یک میله فولادی بالا بگیر…. ۱، ۲، ۳، ۴، ۵٫ پایترو آرام پایین بگذار. کلمه آرام رو زمزمه کن!»
(اگر کودک نمیتواند پایش را به مدت طولانی بالا نگه دارد، زمان را کمتر کنید. مطمئن شوید که پاهایش را در یک لحظه پایین میاندازد. وادارش کنید تا هر پا را دوباره بالا ببرد، منقبض کند و شل کند و در حین انجام این کار بر روی احساس سنگینی و گرمی تمرکز کند. اگر کودک مفهوم پایین انداختن ناگهانی پا را نمیفهمد، یک قطعه چوب را به یک ریسمان گره بزنید و سپس چوب را بالا بیاورید و رها کنید تا با مشاهده این صحنه منظور شما را درک کند.)
مرحله ۳- شکم سفت مثل سنگ
(حالا وقت آن است که تمرین شل کردن شکم را نیز به آموزشها اضافه کنیم. در این هنگتم به کودک بگویید نفس کشیدن، دستهای اسپاگتی و پاهای فولادی را تمرین کند. سپس به صورت زیر عمل کنید.)
«دستها و پاهایت بسیار شل هستند. حالا شکمت رو اونقدر سفت کن که انگار میخوان به آن مشت بزنن. خوب حالا سعی کن اونو مثل سنگ سفت کنی و همانطور نگهش داری. به آرامی تا عدد ده بشمار. نفس رو به داخل بکش و در حالی که میگی آ…. ر…. و…. م، نفست رو بیرون بده و شکمت رو شُل کن.»
«یک بار دیگه تمرین کن. حالا تمام بدنت شُله. دستها و پاهایت سنگین و گرم هستند. شکمت به کف اتاق چسبیده است. حالا میخوام پشتترو از روی زمین بلند کنی و سرت رو به زمین فشار بدی. خوبه! همینطور نگهدار! یک نفس عمیق بکش و تا ۵ بشمار. حالا پشتترو روی زمین بگذار».
مرحله ۴- چهره شاد
اکثر ما بیشتر فشار و کشش را در صورت و سر خود نگه میداریم؛ کودکان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. مانند افراد بالغ، آنها هم دندانهایشان را به هم میفشارند، پیشانی خود را چین میدهند و گردن و شانههایشان را سفت میکنند. فشار در سر و گردن، موجب سر درد میشود و این سر درد به عنوان یک فشارسنج برای کل بدن عمل میکند.
پیش از شروع این تمرین، ماهیچههای صورت خود را شل کنید. هر کدام از شما باید چهره خود را در آینه مشاهده کند. آیا دهانتان را محکم بستهاید، به پیشانی خود چین دادهاید، شانههایتان را منقبض کردهاید، چشمهایتان را چپ کردهاید؟ در این تمرین ابتدا، صورت خود را منقبض میکنید و سپس بهطور ناگهانی آن را شل میکنید. چشمها را تا حد امکان باز کنید سپس به سرعت ببندید و بر هم فشار دهید. دندانها را به هم بفشارید و سپس رها کنید. لبها را مانند دهان ماهی منقبض و سپس شل کنید. بینی خود را مانند یک خرگوش چین بدهید.
«اینطور نشون بده که نور شدیدی به چشمات تابیده. دندانهات رو به هم فشار بده و لبهات رو به شکل یک غنچه منقبض کن. یک نفس عمیق بکش. ماهیچههای صورتترو سفت کن و همینطور تا وقتی که میشمارم، نگاه دار. در حالی که کلمه آ…. ر…. و…. م رو زمزمه میکنی، نفسترو بیرون بده و تمام صورتترو با دهان باز شل کن! خوب بود حالا یک بار دیگه.»
«تمام صورتت در حال استراحته؛ حتی چشمات. سرت رو بالا بیار و تمام بدنترو تا انگشتان پاهات شل کن. الآن، تمام بدنت شُل، سنگین و گرمه. به زمین بچسب و آروم باش.»
مرحله ۵- مهار افکار
(پس از آن که کودک با استفاده از مراحل قبل، شل کردن تمام بدنش را آموخت، به او (و همینطور به خودتان) یاد بدهید تا افکاری را که موجب فشار روحی او شدهاند، از ذهن بیرون کند. اول روی خودتان تمرین کنید. اگر کودک شما به راحتی میتواند از ۱۰۰ برعکس بشمارد، با این عدد شروع کنید یا با هر عددی که میخواهد. اگر برعکس شمردن برایش سخت بود، میتواند بهطور عادی بشمارد.)
«با گفتن هر عدد، نفس بگیر و بیرون بده و بگو آروم! چشمهات رو ببند و سعی کن هر عددیرو که میگی در ذهنت مجسم کنی. به هیچ چیز جز اعداد فکر نکن. حالا وقت آرامشه.»
(وقتی کودک این مرحله را چندین بار تمرین کرد، از او بخواهید پس از شل کردن ماهیچهها، برای وارد شدن به یک مرحله عمیقتر از آرامش، افکار خود را مهار کند.)
مرحله ۶- تمرین
روشهای زیر را به کار ببندید تا مراحل قبل، جزیی از زندگی شما شود.
۱- برای تمرین روزانه کودک زمانبندی کنید. این زمانبندی باید منظم باشد. برای بیشتر خانوادهها موقع خواب بهترین وقت است؛ زیرا به کودک کمک میکند تا روز را به خوشی به پایان ببرد. تا هنگامی که خود کودک قادر به تمرین در تنهایی نیست، بر انجام تمرین نظارت کنید. دستورات را تا زمانی که خودش بتواند به یاد آورد، برایش بگویید. هدف این است که کودک هرگاه نیاز دارد از این آموزشها استفاده کند. بهتر است هنگامی که مشکل خاصی وجود ندارد نیز انجام تمرین را فرتموش نکند. به زودی درمییابید که این روشها تا چه اندازه میتوانند باعث آرامش و خونسردی شما شوند.
۲- برای ایجاد انگیزه از یک جدول استفاده کنید. جدولی نظیر آنچه در نشان داده شده است میتواند نمونه مناسبی باشد. با تثبیت عادت جدید میتوانید از تعداد پاداشها بکاهید.
۳- از روش کسب آرامش فوری استفاده کنید. پس از آموختن روشهای عمومی کسب آرامش، زمزمه واژه آرام میتواند به کاهش تنش کمک کند.
برای افزایش اثر روشهای ذکر شده، از روشهای شش ثانیهای دکتر چارلز استروبل استفاده کنید. لبخند بزنید و دندانهایتان را روی هم فشار دهید. یک نفس عمیق بکشید و آن را در سینه حبس کنید. ناگهان آن را بیرون دهید، بگذارید دهانتان به راحتی باز شود و به واژه آرام فکر کنید. خروج اضطراب و تنش را از سر به طرف انگشتان پاها احساس کنید.
به فرزندتان نحوه استفاده سریع از این روش شش ثنیهای را بیاموزید. یک علامت رمزی بین خود و کودک بگذارید تا در موقع لازم با علامت شما این روش را بکار بندد. هرگاه حس کردید با وجود تنش و اضطراب، خود را آرام میکند و با خونسردی واکنش نشان میدهد، او را تحسین کنید.
منبع: پریسا نجفی ، مرکز مشاوره و روانشناسی ایران - زمان سکوت کودک
مقدمه و پیشگفتار این کتاب
همان طور که میدانیم ادراک عبارت است از: فرآیند پیچیده آگاهی یافتن از اطلاعات حسی و فهم آنها. ادراک یعنی تعبیر و تفسیر احساس فرآیندی که افراد، به وسیله آن، پنداشتها و برداشتهایی را که از محیط خود دارند، تنظیم و تفسیر میکنند و بدین وسیله، به آنها، معنی میدهند.
انسانها به واسطه حواس پنج گانه خود دارای ادراکات مختلفی از جمله ادراک بینایی، ادراک لامسه، ادراک شنوایی، ادراک چشایی و ادراک بویایی میباشند که ممکن است هر کدام از آنها طی اتفاقات مختلفی دچار آسیب و اختلال شوند؛ بنابراین لازم است که برای درمان ابتدا بتوانیم ارزیابی صحیحی از میزان آسیب وارده داشته باشیم، در این کتاب به طور مختصر به آزمونهای ارزیابی عصب روانشناختی هر یک از آنها میپردازیم.
- ادراک چیست و با احساس چه تفاوتی دارد؟
ادراک یعنی تعبیر و تفسیر احساس. ادراک عبارت است از فرایندهای میانجی که احساس مستقیما آنها را به راه میاندازد. نباید ادراک را با احساس مخلوط کرد. احساس یعنی ورود اطلاعات حسی به مراکز عصبی. اطلاعات حسی ممکن است مستیما به عضلات و غدد منتقل شود یا به طرف مراکز عالی کورتکس راه پیدا کند و اثر خود را تنها با تغییر دادن فعالیتی که در سطح کورتکس انجام میگیرد نشان دهد. اگر اطلاع جسمی مستقیما به عضلات و غدد منتقل شود، رفتار فرد تحت حاکمیت حس خواهد بود و با ادراک رابطهای نخواهد داشت. اما اگر اطلاع حسی به مراکز عالی کرتکس انتقال یابد، ادراک وجود خواهد داشت و رفتار فرد تحت حاکمیت اطلاع حسی و فرایندهای قشر خارجی مخ خواهد بود.
وبلاگ برتر در زمینه علوم شناختی و نوروفیدبک است.
اغلب طوری از ادراک صحبت میشود که گویی احساس نوع سادهای از ادراک است، یا اینکه ادراک یعنی شکلی از پیام حسی در کورتکس پیدا میکند. درست است که احساس را انتقال پیام عصبی به طرف کورتکس حسی نامیدیم، اما ادراک از ترکیب اطلاعات حسی با مکانیزم تفکر بوجود میآید. بنابراین آنچه را احساس مینامیم، عبارت است از فعالیت گیرندههای حسی ، همچنین فعالیتی که به دنبال فعالیت گیرندههای حسی در مسیرهای آورنده ایجاد میشود و تا مناطق حسی مربوط در کورتکس پستانداران یا نقاط مشابه دیگر در حیواناتی که کورتکس ندارد ادامه مییابد. جایی که تفکر وجود ندارد، جایی که رفتار به صورت بازتاب انجام میگیرد، صحبت از ادراک نخواهد بود. اگر اطلاعات حسی مستقیما به عضلات یا غدد برود، مثلا نور مردمک را منقبض کند، ترشی بزاق را به ترشح وا دارد و اطلاعات حسی و پاسخ واسطه وجود داشته باشد.
یعنی تفکر وارد عمل شود، از ادراک صحبت خواهد شد. به عنوان مثال ، اگر پس از عرق کردن پنجره را باز کنیم یا پس از لرزیدن به دنبال لباس گرم برویم ادراک وجود خواهد داشت. در واقع احساس ، یک فرایند یک مرحلهای است. بدین ترتیب که اندام حسی تحریک میشود و احساس تولید میکند ادراک از توالی رویدادها تشکیل میشود. بدین ترتیب که با آغاز احساس اولین واکنش حرکتی را نشان میدهیم که به اطلاعات حسی اضافه میشود و به دنبال آن احتمالا یک سری واکنشهای اکتشافی نسبتا سر میزند که با تشکیل ادراک پایان میپذیرد.
بنابراین احساس و ادراک از نظر فیزیولوژی دو فرایند متفاوت هستند. با اطلاعات روانشناختی نیز میتوان نشان داد که باید ادراک را رویدادی کاملا متفاوت از احساس در نظر گرفت. بنابراین یک تحرک حسی معین میتواند ادراکهای کاملا متفاوتی تولید کند و تحریکهای حسی متفاوت میتواند به ادراک واحدی منجر شود. کلیه اطلاعات فیزیولوژیک نشان میدهد که یک تحرک معین همیشه فعالیت معینی در کورتکس حسی تولید میکند، اما واقعیتها به طور آشکار ، نشان میدهند که همان تحریک الزاما ادراک معین به دنبال نمیآورد به عبارت دیگر یک تحریک معین میتواند ادراکهای متفاوت ایجاد کند. ادراک بینایی به حرکات پیچیده بینایی ، ادراک لمس به حرکت قسمتی از بدن (دست ، پا ، پوزه ، منقار) که وارد عمل میشوند، وابسته است. ادراک شنوایی یک صدای بیگانه معمولاً مستلزم حرکات سر است ( و حرکات گوشها در پستانداران پست) به علاوه ، ادراک شنوایایی اغلب یک رشته محرک را در بر میگیرد و این پدیده مخصوصا در ادراک یک نغمه یا یک سخن ، مشخص است. ذایقه یا ادراک چشایی بر حرکت لبها و زبان تکیه میکند و بویایی بر تغییرات تنفسی (بالا کشیدن دماغ) به شرط آنکه مواد خیلی آسان تشخیص داده نشوند، استوار است. خلاصه این که ادراک سری رویدادها را وارد عمل میکند. ادراک ، بر عملکرد فرایندهای میانجی مبتنی است که معمولاً یا برخی پاسخهای مقدماتی ، مثل حرکات دیدن یا لمس کردن همراه هستند. به نظر میرسد که ادراک اشیایی که بطور کامل شناخته شدهاند، بلافاصله حاصل میشود. ادراک یعنی آمادگی برای واکنش نشان دادن ، درست مثل شناخت در واقع شناخت به شرایط بستگی دارد و در برخی مواقع واکنش خوب بر هیچ کاری نکردن استوار است. وقتی افتادن برگ از درخت را میبینید، وقتی صدای زنگ خانه یا صدای زنگ تلفن را میشنوید، وقتی در داخل کیف دستی خود به دنبال کلید میگردید و هم زمان با آن بوی سیگار را احساس میکنید. اگر به تهیه آلبوم برگ خشک علاقهمند نباشید، اگر بدانید که نباید در را باز کنید یا به تلفن جواب دهید. یا میل به کشیدن سیگار نداشته باشید، این ادراکها در شما واکنشی ایجاد نخواهد کرد. اما اینها رویدادهای واقعی است و در هر یک از این موارد ، ادراک میتواند شما را برای انجام دادن تعداد زیادی از واکنشهای ممکن آماده کند. ادراک پاسخ خاصی به دنبال ندارد. بنابراین ، نمیتوان آن را یک عمل ناقص به حساب آورد. ادراک تا زمانی که دوام دارد شناخت نامیده میشود.
عوامل مؤثر بر ادراک
غالباً، افراد از امری واحد، برداشتهای متفاوتی دارند. میتوان گفت که رفتار مردم، به نوع ادراک، پنداشت یا برداشت آنها (و نه واقعیت) بستگی دارد. برای شکلدادن و گاهی، ارائه تعریف از ادراک، عوامل متعددی دست اندر کار هستند. این عوامل، میتوانند که در:
1- شخص ادراککننده
2- موضوع مورد ادراک
3- محتوای موقعیت مورد بحث
وجود داشته باشند.
برخی از ویژگیهای شخصی، مانند نگرش، انگیزش، علاقه، تجربه گذشته و انتظارهای شخص، بر نوع پنداشت یا ادراک او اثر می گذارند.
بررسی های صورت گرفته در این کتاب به صورت ادراکی میباشد و به همین دلیل نیاز محدودی به کارهای فیزیکی دارند (و البته در برخی موارد هیچ نیازی به کار فیزیکی وجود ندارد). به دلیل اینکه پیچیدگی مربوط به عملکرد ذهنی منجر به همپوشی گریز ناپذیر و دلخواه میشود، بیشتر این بررسیها شامل عملکردهای دیگر از قبیل توجه، گرایش به ایجاد فاصله و یا حافظه هم میباشد. آزمونگر فقط با بررسی کردن عملکرد در حالت های مختلف، در ترکیب با عملکرهای متفاوت و تحت شرایط مختلف میتواند در مورد اینکه کدام یک از عملکردها معیوب هستند و اینکه چگونه این عیب ها مشخص می شوند، به یک شناخت مناسبی دست یابند.
منبع: دادخواه، یاسر و نگار احمدی، آزمونهای ارزیابی عصب روانشناختی ادراک، ناروان: تهران 1397